در تیزهوشی اعلی حضرت همین بس که ایشان بعد از انتشار ناجوانمردانه آهنگ حضرت عباس بنده را فراخواندند که متن کامل جلسه به شرح زیر مباشَ :
بلی شاهانشاها ؟
چی بلی ؟
خودت ماشین فرستادی مگه مسخرتم . صبر کن صبر کن خاموش ماموش راه نندازی دوباره
ساکت باش مردک
چشم
اگه بگی میخوام دستتو ببوسم میزنمت
بزار پاتو بوبوسوم ای جانوم به فِدایت
لازم نکرده
هان ای بزرگ السلطنه !
جون ؟
بادمجون ! خجالت بکش چه طرز صحبت است مردک
قِلط کردوم
برویم سر اصل مطلب !
مگر فرع مطلب بود یه ساعته ما رو الاف کردی
ساکِِــــــــت
چَشوم
بزرگ السلطنه از زمانی که ترانه حضرت عباس را خوانده ام جانم در عذاب است
ای جانوم به فِدایت چرا ؟
به خاطر اینکه با گفتن ارواج کوکات مـــوخوامت دل الی را شکستم و باید از او دلجویی کنم !
ههه
کوفت چرا ههه میکنی مردک
جسارت است وای اون که ماجرای اردلان سرفزاز و ساقی بود اعلی حضرتا
راست می گویی ؟
آری دروغوم چیست
پس چرا مو در عذابوم
ای شیطون الی کیه دیگه موزن ناقلا
خاموشششش
ای بابا بازم خاموش شروع شد
پس چرا ما در عذاب هستیم ؟
چون کسی رو میخواستی ای ناقلا
خاموششششش حالا در جواب ارواح کوکات چه بسرایُم
بیشتر همش نزنید
خاموششششش برو تا تیربارانت نکردم
باییییییییی زززز