آمده ام که بنگرم
گریه نمیدهد امان ... (sm181)
نمایش نسخه قابل چاپ
آمده ام که بنگرم
گریه نمیدهد امان ... (sm181)
یاران بیایید که جان دل ما رفت
بگریید که آن خنده گشا رفت ... (sm81)
دگر شمع میارید که این جمع پراکند
دگر اود مسوزید کزین بزن صفا رفت ... (sm81)
لب جام نبوسید که آن ساقی ما رفت
رگ چنگ ببرید که آن نغمه سرا رفت ... (sm81)
سر راه نشستیم و شب افتاد
بپرسید که آن ماه کجا رفت ... (sm81)
گل پرپر کجا گیرُم سراغت
صدای گریه می آی ز باغت ...
صدای گریه می آی شب و روز
که میسوزه دل بلبل ز داغت ... (sm81)
دلم زار و حزین چون ننالم
وجودم آتشین چون ننالم ... (sm81)
دوستان فرکانس مانیتور رو چند باشه بهتره؟
به مو باشد که چون و چند نالید
چو مرگم در کمین چون ننام ... (sm81)