روزی روباه به گرگ گفت زندگی را یادم بده
گرگ گفت از بالای تپه بپر
روباه گفت پایم میشکند
گفت بپر میگیرمت
روباه پرید گرگ نگرفتش
روباه پرسید چرا ؟ گرگ گفت درس اول :
اعتماد یعنی مرگ (sm50)
نمایش نسخه قابل چاپ
روزی روباه به گرگ گفت زندگی را یادم بده
گرگ گفت از بالای تپه بپر
روباه گفت پایم میشکند
گفت بپر میگیرمت
روباه پرید گرگ نگرفتش
روباه پرسید چرا ؟ گرگ گفت درس اول :
اعتماد یعنی مرگ (sm50)
نزدیک رمضونِ باس یاد و خاطره ـش زنده نگه داشته بشه (sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Soheil [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
آخرین بار حاجی رفت اذون بزنه!!!!! دیگه نیومده (sm74) مثکه اذون گرفته حاجی رو زده (sm2)
(sm2)(sm2)(sm2)(sm2)(sm2)(sm2)(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط PanterA [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دهن سرویس (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Rasool24 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ببینم چه میکنیا (sm59)
سیاه پوشیده بود و جذاب تر از بقیه....
به جنگل آمد....
من هم استوار بودم و تنومند...
منو انتخاب کرد.
دستی به اندام و شاخه هام کشید...!
تبرش رو در آورد....
زدو...زدو....زد...
محکم و محکم تر.
به خودم و کالبدم میبالیدم....
دیگه نمیخواستم درخت باشم....
آینده خوبی در انتظارم بود؟
میتونستم یک قایق باشم....
شاید هم چیزی بهتر.
درد ضربه هاش بیشتر و بیشتر میشد....
و من به امید روزهای بهتر
تحمل،و توجهی به اون نمیکردم.
اما ناگهان چشمش به دختری!
نه نه...به،،درختی،،دیگه افتاد.
شاید اون تنومندتر و زیباتر بود،شاید هم نه....!
اما،،،حداقل به نظر مرد،تبر،به دست اون درخت چوب بهتری داشت.
شاید هم از من سیر شده بود....
و دیگه براش جلوه ای نداشتم.
منو رها کرد....
با زخمهای ناخواسته برتنم....
اونو برد....
من دیگه نه درخت بودم،نه تخته سیاه مدرسه،نه عصائی برای پیرمردی و نه قایقی....و من....خشکم زد،،،،!
میگن:این رسم شما آدماست.
قبل از اینکه مطمئن شید انتخاب میکنید.
و وقتی باضربه هاتون طرف مقابل رو آزار دادید....
اونو به حال خود رها میکنید.
ای انسان....
تا مطمئن نشدی تبر نزن!
تا مطمئن نشدی احساس نریز.....!
دیگری زخمی میشه.
خشک میشه.....
می میره آخر،،،،،،
روزی کنیزی نزد شیخ رفت و به شیخ گفت: یا شیخ حالم خوب نیست. مرا سامان ده.
شیخ فرمود مشکلت چیست؟
کنیز گفت یا شیخ سینه هایم آنقدر درد میکنن که میخواهم آنها را بکنم بندازم جلوی گربه.
شما چه میگویید؟
شیخ که اشک در چشمانش حلقه زده بود فرمود :
میوووو
فک کنم زن گرفت بلاخره اخه فیس هم نی یاهوهم نی شاید تو وایبرو...هس ولی یادش بخیر چ روزایی بود اجی محیا و محلا یادته یا طانی یا حسینا و مانیو...کاش او روزا بود خدایی از ای روزی ک الا دارم عالی بود صب تا شب تو چت روم بهم تیکه و زر میزدیم الا چی...نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
میخوای رو دست میلاد بلند شی؟ (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Rasool24 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
غمگين ترش براي من پيش اومده... رفتم ايرانسل خيابون آفريقا اونجا خيابون اصلي پارك ممنوعه دفتر ايرانسلم تو كوچه س اومدم برم تو كوچه پارك كنم ، پارك بان اون كوچه گفت خانم نرو خيلي بايد بري داخل كوچه كه جاي پارك پيدا كني ماشينتو بذار تو همين خيابون پليس بياد ردش ميكنم . گفتم نه بابا جريمه ميكنه گفت شما چيكار داري مثلا پارك بانما پليسا آشنان نميذارم جريمه كنه .
خلاصه منم ماشينو پارك كردم رفتم تو دفتر و با اجازتون يه 3_4 ساعتي هم معطل شدم اونجا، برگشتم بيرون يه برگ جريمه 50 هزار تومني خوشگلم پشت شيشه ديدم خشكم زد مردِ تا منو ديد با خنده اومد جلو گفت ديديد اتفاقي نيوفتاد ؟ گفتم مرد حسابي ديگه اتفاق چجوري بايد ميوفتاد اين جريمه چيه؟ يهو با تعجب گفت اي داد كي نوشت يه لحظه رفتم دستشوئي شرمنده بخدا ، منو ميگي كارد ميزدي خونم در نميومد هيچي ديگه يه حال اساسي داد بهم (sm2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نخيرم مگه نميبيني يكي به نعل زدم يكي به ميخ (sm2) هواي هر دو گروه رو داشتم (sm59)