●
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خال دکتر شریعتی..
نمایش نسخه قابل چاپ
●
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خال دکتر شریعتی..
(sm30) نمیری (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mojtaba00222 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
5 دیقه پشت بازوتو استراحت بده بخونش داستان قشنگی تعریف کرده ، یعنی من اگه جاش بودما میگفتم نه اومده بهتره برم خونه ، لامصب انقدر سمج بازی در آورد که الان شد سروش صحت ، اگه سمج نبود الان تو یه آزمایشگاه داشت پی پی منو بازرسی میکرد (sm128)(sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
قطعا یکیشون دو جنسستنقل قول:
نوشته اصلی توسط mojtaba00222 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اونطوری گفتم اما همون موقع خوندمش (sm134)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نگفته دوستش کی بوده که مهران مدیری مهمونش بوده...
پی پی ـت مشکلی داره مگه؟ (sm70)
خیلی منحرقی (sm25)(sm59)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ﺑﻪ ﺳﺒﮏ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﮑ ــــ ﺴ ـــ ﯽ ﺗﻮ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﯼ
ﺣﺸﺮﯼ ﺍﯾﻨﺎ
.
.
.
.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺧﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺯﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ
ﮐﺴﯽ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﭘﺮﻭﺩﮔﺎﺭ
ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ، ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺎﻟﻢ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻣﻪ،
ﺧﺎﻟﻢ ﯾﻪ ﺯﻥ ﺳﯽ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻟﻪ ﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ
ﺗﭙﻞ ﺑﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﺍ ﻭ ﺯﻧﺎ ﻭ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺗﻮ ﮐﻔﺸﻦ!
ﺑﻌﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺎﻟﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﯿﺎ
ﭘﺸﺖ ﻣﻦُ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﮑﺶ ﺑﻌﺪ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺭﻓﺘﻢ
ﺗﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﮐﯿﺴﻪ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ
ﺗﻤﯿﺰ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺏ
ﺍﯾﺪ ﻣﻦُ ﺑﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﭘﺸﺘﻢ ﺗﻤﯿﺰ ﺑﺸﻪ .
ﻣﻨﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ
ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻣﻦ " ﻣﺠﻨﻮﻧﻢُ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺩﺍﺭﻡ / ﺳﯽ ﺳﺎﻧﺖ
ﻣﻔﯿﺪ ﮐﯿﺮ ﺩﺍﺭﻡ" ﺗﺎﺯﻩ ﻣﻦ ﮐﻼ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﻣﺎﯾﻪ
ﻫﺎﯼ ﮐﻮﯾﺮﻩ ﻟﻮﺗﻢ ﺁﺑﻢ ﺍﺻﻦ ﻧﻤﯿﺎﺩ .
ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺧﺎﻟﻢ ﺷﺒﯿﻪ ﻋﻼﻣﺖ
ﺗﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ
ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺗﺮ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺗﻮﻧﺴﺘﻪ ﺍﺭﺿﺎﺵ ﮐﻨﻪ
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ
ﺩﯾﺪ ﺑﻌﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻤﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ
ﮐﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﻭﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﺮﺩﻡ
ﺑﻌﺪ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﻭﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻩ
ﺯﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪ
ﺍﻭﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺍﻻﻥ ﺣﺪﻭﺩﺍ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﻤﺸﻮﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩ
این که طولانی نبود نوید؟
های لایت کردم اول جمله آخرو دیدم (sm68)(sm37)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
واسه من که اهل مطالعه ـم نه (sm59) اما قادر مثکه داره طولانی مدت همه رو میگاد...(sm25)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ریا نباشه رفیقش من بودم دیه ، مهرانو آورده بودیم ترتیبشو بدیم ، انقدر سروش سیریش بازی در آورد که آخر سر اونم اومد ترتیب مهرانو داد ، مهران ازش خوشش اومد قبول کرد نویسندش بشه (sm70)
میخواستم یه کاری کنم پی پیم بوی شبهای پاریسو بده ، حیف سروش مسیر زندگیش عوضی شد (sm70)