احمد(sm10)
نمایش نسخه قابل چاپ
احمد(sm10)
(sm10)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پس مشکل خود شما یعنی حضرتعالی میباشی (sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تمام این شعر قبل از آنکه بسرایمش می خواست همین را بگوید...(sm50)
سلام ملی !نقل قول:
نوشته اصلی توسط mali68 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چطوری ؟! خوبی خوشی ؟! (sm10)
اقا خوشم نیومد... دلیل بر مشکل داری نیست(sm120) تو حالا به زور میخوای نظرتو بچپونی به من(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm25)
دومین سریال برتر آی ام دی بی رو نپسندیدی ادعای عدم سوء سابقه هم میکنی ؟! (sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
زهر مار(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سلام سینوس (sm10)نقل قول:
نوشته اصلی توسط SINA [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
حاج احمد (sm19)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اون پوستر سریال فارگو رو تقدیم میکنم بهت به خاطر این جمله ناپسندت(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یادت میاد اون پوسترو؟
مرسی خوبم..سال جدید مبارک..چه میکنی؟کم پیدایینقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ارادت داریم (sm10)نقل قول:
نوشته اصلی توسط SINA [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
آقا نظرت در مورد usual suspect چیه ؟!
شاوشنگ بهترین فیلم تاریخه به نظرت؟(sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سال 93 رو به خوبی هر چه تمام تر به اتمام رسوندم و 94 رو با یه سراشیبی محکم آغاز (sm172)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mali68 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اوضاع ذهنش مشوشم خوب نیست
آقایی (sm10)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ندیدم والا (sm120)
(sm50)
در سال ۱۳۲۲ یک جوان ۲۲ ساله ایرانی در حین انجام طواف در مسجدالحرام دچار حالت استفراغ شد و توسط ماموران عربستان سعودی دستگیر و به اتهام قصد آلوده کردن خانه خدا، در دادگاه محاکمه و سپس اعدام شد.
نام آن جوان ایرانی ابوطالب یزدی بود که از وی بنام ابوطالب اردکانی نیز یاد میشود.
خبر قتل وی باعث واکنشهای شدید مردم و مراجع در ایران و عراق و سایر کشورهای اسلامی شد. شاه دستور منع سفر حج را صادر کرد و در نتیجه بین سالهای ۱۳۲۲ ﺗﺎ ۱۳۲۷ کسی به حج نرفت مگرﺟﺰ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﻤﺎﺭ ﺑﺻﻮﺭﺕ ﻣﺨﻔﯽ ﻭ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ فراوان. همچنین روابط دیپلماتیک ایران و عربستان برای مدتی قطع شد.
ابوطالب یزدی همراه همسرش در مراسم حج شرکت کرده بود. وی در طی طواف دچار استفراغ شد و برای آلوده نشدن زمین آن در دامان احرام خود ریخت و مراقبت کرد تا روی زمین نریزد. اشتباه او این بوده که در این حال از کعبه فاصله نمی گیرد و به همان وضع به طواف ادامه می دهد.
عدهای از حجّاج که برخی از آنها مصری بودند وقتی ابوطالب را در آن حال مشاهده میکنند، با این تصور که وی به قصد آلوده کردن مسجدالحرام نجاست به همراه خود آورده است، به وی حمله کرده و کتک سختی به او میزنند که به ناچار دامن احرام از دست او رها میشود و قی روی زمینِ حرم میریزد.
پس از آن شرطههای حرم وی را دستگیر کرده به همراه برخی دیگر از طواف کنندگان، در دادگاه حاضر و علیه وی شهادت میدهند که او قصد آلوده کردن حرم و کعبه را داشته است. بسیاری از حجاج ایرانی و عراقی و دیگران شهادت دادند که وی در نتیجه بیماری و گرمای هوا حالت استفراغ به وی دست داده بود. ولی قاضی حکم اعدام او را صادر کرد.
حادثه در روز ۱۲ ذیحجه رخ داده بود و وی در روز ۱۴ ذیحجه گردن زده شد.
پس از رسیدن خبر قتل ابوطالب، موجی از خشم و ناراحتی و اعتراض در میان شیعیان به وجود میآید.
آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی که در کربلا مقیم بود واکنش شدید به حادثه نشان داد. شیعیان نجف و کربلا اعتراضشان را با حادثه اعلام داشتند.
در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار گردید.
دو خواهر وی در مدّت کوتاهی در اثر اندوه حادثه جان خود را از دست دادند.
در پی این حادثه رابطه دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی قطع گردید و به مدت چهار سال دولت ایران از اعزام حجاج به مکه خودداری نمود.
یه سرچ بزن ، چند تا نقد بخون اگه خوشت اومد ببین (sm173)نقل قول:
نوشته اصلی توسط SINA [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بهش فکر نکن..ایشالا که خوب میشه همه چی یه روزنقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
آناستازیا «آنا» استیل ۲۱ ساله، یک دانشجوی سال آخر از دانشگاه ایالتی واشنگتن در ونکوور است که با بهترین دوستش، کاترین «کیت» کاوانا زندگی میکند که برای روزنامه دانشجویی مطلب مینویسد. بخاطر یک بیماری، کیت، آنا را قانع میکند بجای او با کریستین گری ۲۷ ساله که یک تاجر جوان و ثروتمند و فوقالعاده موفق است، مصاحبه کند. آنا سریعاً جذب کریستین میشود ولی از طرفی او را ترسناک میبیند. در نتیجه، طی مصاحبه دچار لغزش میشود و سوالاتی درباره زندگی شخصی و روابط او میپرسد و وقتی دفتر گری را ترک میکند فکر میکند اوضاع بد پیش رفت. آنا سعی میکند خودش را قانع کند که این دو هرگز دوباره ملاقات نمیکنند. در هرحال، کریستین در کلیتون ظاهر میشود، بزرگترین مغازه ابزارفروشی مستقل در پورتلند که آنا آنجا کار میکند. در حین خرید، آنا به کریستین میگوید که کیت تمایل دارد چند عکس برای مقالهاش از کریستین بگیرد. گری هم شماره تلفنش را به آنا میدهد. بعداً، کیت، آنا را تشویق میکند که به کریستین زنگ بزند و ترتیب عکسبرداری با دوستشان خوزه رودریگز را بدهد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
روز بعد خوزه، کیت و آنا برای عکاسی به هیثمن میروند و کریستین، آنا را برای قهوه بیرون میبرد. کریستین میپرسد آیا آنا با کسی رابطه دارد، به خصوص خوزه. وقتی آنا جواب میدهد با کسی رابطه ندارد، کریستین از خانواده اش میپرسد. در طول مکالمه آنا میفهمد کریستین هم مجرد است ولی مردی رمانتیک نیست. این برای آنا یک هشدار است. درهرحال، آنا فکر میکند که به اندازه کافی برای کریستین جذاب نیست. بعد از پایان امتحانات، آنا بستهای از کریستین شامل اولین نسخه کتاب «تس آو د دیربرویل» دریافت میکند و شوکه میشود. آن شب، آنا با دوستانش بیرون میرود و در نهایت با مستی به کریستین زنگ میزند. بعد برای هوای تازه بیرون میرود و خوزه تلاش میکند او را ببوسد ولی کریستین میرسد و مانع میشود. آنا با کریستین میرود ولی قبلش متوجه میشود که کیت با برادر کریستین، الیوت، خوش میگذارند. بعداً، آنا در اتاق هتل کریستین از خواب بیدار میشود و بخاطر رفتار دیشبش سرزنش میشود. کریستین فاش میکند که دوست دارد با آنا رابطه جنسی داشته باشد؛ ولی اول باید قراردادی را امضا کند.
کریستین با هلیکوپتر، آنا را به آپارتمانش میبرد. آنجا کریستین اصرار دارد که قراردادی امضا شود تا آنا چیزی از رابطهشان را فاش نکند و او قبول میکند. کرییستین قرارداد دیگری را هم ذکر میکند ولی قبلش او را به اتاق بازیش میبرد که پر از اسباب بازیهای بی دی اس ام است و میگوید که قرارداد دوم برای سروری و بردگی است و در این رابطه هیچ عشقی نیست؛ فقط یک رابطه جنسی. این قرارداد آنا را از لمس کردن یا ارتباط چشمی با کریستین منع میکند. در اینجا، کریستین میفهمد که آنا باکره است و توافق میکند که بدون امضای قرارداد باکرگی او را ازاله کند.
سپس باهم رابطه برقرار میکنند. صبح بعد، آنا و کریستین دوباره *** دارند. مادر کریستین لحظاتی بعد میرسد و از دیدن آنا غافلگیر میشود؛ چون قبلاً فکر میکرده کریستین هم جنس گراست. بعداً این دو برای ناهار بیرون میروند و کریستین فاش میکند که در ۱۵ سالگی برای اولین بار با دوست مادرش رابطه داشته و آن رابطه هم سروری و بردگی بوده است (کریستین فاش میکند که در اولین رابطه سروری و بردگیش، برده بوده است) و اینکه رابطههای سروری/بردگی سابقش بخاطر ناسازگاری شکست خورده است. آنها برنامه میریزند که دوباره ملاقات کنند و کریستین، آنا را به خانه میرساند. آنا پیشنهادهای شغلی میگیرد و برای کیت، تصدیق میکند که با کریستین *** داشته است.
روزهای بعد، آنا بستههایی از کریستین دریافت میکند. اینها شامل یک لپ تاپ برای جستجوی درباره زندگی بی دی اس ام و ارتباط باهم بعلاوه نمونه جزئی تر قرارداد است. آنها به هم ایمیل میدهند و بعداً برای بحث درباره قرارداد باهم دیدار میکنند. بخاطر ماهیت توافق بی دی اس ام و رابطه جنسی بدون عشق با کریستین، آنا از کریستین دور میشود تا اینکه در فارغالتحصیلی دوباره او را میبیند. این بار، آنا قرارداد را قبول میکند. دوباره سر جزئیات قرارداد بحث میکنند و به محدودیتهای سخت و نرم آنا میرسند. برای اولین بار از کریستین کتک میخورد؛ این تجربه هم برای او جذاب و هم گیج کننده است. این گیجی با هدایای زیاد کریستین و ملاقات با خانواده او بدتر میشود. این ربطه ادامه میابد درحالیکه آنا هنوز قرارداد را امضا نکرده است. وقتی آنا در انتشارات مستقل سیاتل شغل پیدا میکند، قرارداد عدم افشاسازی و رابطه پیچیده اش با کریستین بیشتر او را عذاب میدهد. تنش بین این دو، نهایتاً به جایی میرسد که آنا از کریستین میخواهد او را تنبیه کند تا بفهمد یک رابطه بی دی اس ام تا کجا میتواند پیش برود. کریستین این کار را انجام داده و او را با کمربند میزند. با این کار، آنا میفهمد با هم سازگار نیستند. درنهایت با نابودی، آنا، کریستین را ترک میکند و به آپارتمانش پیش کیت بر میگردد.(sm2)
نه (sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دارم ریکاوری میکنم تا شغل جدید یافت کنم بلکه درگیر چیزهای دیگه ای بشمنقل قول:
نوشته اصلی توسط mali68 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شاهد از غیب امد(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
متاسفانه حرمت ها از بین رفته حاجی(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ناپدید شدی بعد چند گندی که رئال زد(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یادم نمیاد اما فرگو رو بسیار دوست دارم ، کارگردانش از بازیگرایی که تو سایه بودن **** استار در آوردنقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چه فیلم چرتیه از داستانش معلومه(sm120)دان نکنید(sm120)
تو هرمت هم نداری چه برسه به حرمت (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من بارسایی نیستم که بعد گند قایم بشم همیشه بودم(sm59) چه زمانی که از اتلتیکو 4 تا خوردیم چه الکلاسیکوی قبلی(sm50)نت مشکل داشت 10 دیقه میومد 5 ساعت نمیومد(sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اما جدی بریکینگ بد یا همون بدبیاری هم خوش ساخت بود هم داستان قابل باور و درست و حسابینقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من شخصیت منفی داستان رو بیشتر میپسندیدم ، راهش پر رهرو بادنقل قول:
نوشته اصلی توسط MaMaTiR [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
این اواتاری که نزاشتی چقد قشنگه(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اره کار کردن خیلی خوبه ادم پرت میشه یه دنیای دیگهنقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خوبه که مشغله فکری آدم کاری باشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط mali68 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به هرحال در نبود تو و وحید و حسین.. میلاد گشاد تاپیک رئال رو به گاه داد.. کلا رفته زیر(sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به تو محمود نیست (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شعرات به کجا رسیدن؟خوبن؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamyab [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ناراحتم واسه بارساییا که تا 2:30 بیدار بودن به امید امتیاز دادن رئال(sm2)