نغمه پرداز جمال عشق بودم آه ...
حالیا خاموشم یاد از خاطر فراموشم (sm81)
نمایش نسخه قابل چاپ
نغمه پرداز جمال عشق بودم آه ...
حالیا خاموشم یاد از خاطر فراموشم (sm81)
همزبانی نیست تا گویم به زاری ای دریغ ... (sm81)
دیگرم مستی نمیبخشد شراب
جام من خالی شده ست از شعر ناب
ساز من فریاد ، فریاد ، فریاد های بی جواب (sm81)
همچو فرهاد بگریم همه شب در دل کوه
این همه در به دری از غم شیرین من است (sm81)
آسمانا دل تاریک من از ماه تهی ست
اشک هایم همه شب خوشه ی پروین من است (sm81)
بابام مودمو گذاشته بغل دستش، هر وقت کارمون داره دیگه صدامون نمی کنه !!
مودمو خاموش می کنه....
یکی یکی از اتاق خارج می شیم!!
.
.
.
.
لامصب مثل حشره کش عمل می کنه
ﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ « ﻣﻐﺰ » ﻧﺒﺎﺷﯿﻢﻫﺎ
ﻧــــــــــــــﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﺴﺘﻪﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ « ﻓـــــــﺮﺍﺭ » ﮐﻨﯿﻢ .
ﺑﺎﺯ اگه «ﻗِﻞ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻣﻐﺰﻫﺎ » ﺑﻮﺩ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺸﺎﺭﮐﺖ
ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ
(sm14)
زندگی به من آموخت که :
تنها چیزی که با گذشت زمان درست می شه
.
.
.
.
.سیرترشیه !
.
.
.
.
.
بقیه چیزا همون وقت با پول درست می شه.
سلام ننـــــــــــــــــه (sm19)نقل قول:
نوشته اصلی توسط tandis_m [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]