نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
غم و غصه تو بده به من
من بهشون عادت دارم
شاد باش عزیزم شاد میفهمی
نمایش نسخه قابل چاپ
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
غم و غصه تو بده به من
من بهشون عادت دارم
شاد باش عزیزم شاد میفهمی
بیخی ، سنگینِ خسته میشی رفیق (sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm25)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دلی غمگین تر از دل من هم مگه هست
تو نشون من بده دل غمگین مگه هست
یک سمت تویی و عشق: مرگی ساده
یک سمت جهان به قتل من آماده!
می ترسم! مثل بچّه گنجشکی که
در دست دو بچّه ی شرور افتاده
سید مهدی موسوی
آزادی شهر از حصارش پیداست
از کینه ی چوبه های دارش پیداست
فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست
سید مهدی موسوی
با غم، با غم، با غم، با غم، با غم
هر روز زنی جدید را می بینم
هی می روم و دوباره باید برگشت
یک مترو هستم با مشتی آدم
سید مهدی موسوی
صابر برات مهدی موسوی گذاشتم شاید شاد شی
تا بعد فعلا
(sm165)
(sm74) دربیار برگرد...نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
برادر جان(مهدی موسوی) ، با تمام غمگینی
تو تنها آرامش این روزای سنگینی
کسی چه میداند از درون من
جز خدا با یه دنیا احساس شرمگینی
.
از تویی که نیستی دیگر در کنارم
از این شب لعنتی که هنوز بیدارم
برادر جان حتی از خودِ خودِ تو
از هر آنکه نیست ، کلا بیزارم
.
کاش گوشی بود بشنود صدایم را
دور بکند اضطراب نگاهم را
از خدایی که ما را یادش برده
آنقدر تلخم که ندارم اعصابم را
"صابر"