همون مارکی که هوادارای تیم آرژانتین پا میکنن (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نمایش نسخه قابل چاپ
همون مارکی که هوادارای تیم آرژانتین پا میکنن (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ﺍﺯ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ
ﮔﻔﺘﻦ : " ﺑﺮﺍﺩﺭ "
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ
.
.
...
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻦ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺎﺣﺎﻟﻲ ﺩﻣﺖ ﮔﺮﻡ, ﭘﺴﺘﺎﺗﻮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻲ
ﮐﻨﻴﻢ ... ((((((((:
#
آقا یه سوال که چند وقته بدجور ذهنمو مشغول کرده.لدفن مسئولین جواب بدن.
گرونی شده...خب قبول!!
حجم شیرها کم شده...قبول!
باد چیپسا زیاد شده...قبول!
لواشکا نازکترشدن...اونم قبول!
.
.
اما لامصبا تخم مرغا رو دیگه چجوری کوچیکشون کردین؟؟
نه خدایی دروغ میگم؟یعنی مرغا رو رژیم میدن آیا؟
در جامعه ای زندگى ميکنم که :
بسیاری از مردمانش با يک " استخاره " هدف تعيين ميکنند !
و
با يک " عطسه " از هدف خود دست ميکشند !!!
ﻭﺍﺣﺪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﮔﯿﺮﯼ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ
ﺣﺎﻝ ﺍﺳﺖ
ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﻗﺪﻡ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ
ﺍﺳﺖ ...
ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ
ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲ ﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﭘﻮﻝ
ﺳﺮﻋﺖ ﻧﻴﺴﺖ !!!
ﺑﻠﮑﻪ ...
ﺣﻘﻮﻕ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺴﻴﺠﻴﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺎ ﺭﻭ
ﻣﻲ ﺧﻮﻧﻪ
ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﺩﺭ ؛ ﺧﺪﺍ ﻗﻮٌﺕ ! ...
ﺧﻮﺵ ﻣﻴﮕﺬﺭﻩ ﺍﻥ ﺷﺎﺍﻟﻪ؟؟؟ !
ﺗﻘﺒﻞ ﺍﻟﻠﻪ .... ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺨﻮﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺮﻭ ﯾﮑﻢ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻦ ، ﯾﻪ ﻭﻗﺖ
ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺸﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺠﺎﺯﯼ !!!...
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺳﻼﻡ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﻋﻤﻮﻭﻭﻭﻭ .
دختره ۹ سالشه پست گذاشته سیگار یا ماشه؟
کدام را امشب بکشم؟
حضرت عباسی کی تیتاب اینو برداشته؟ بره پس بده حوصله نداریم.... ツ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
: ﻭﺍﻻ ﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻫﻤﺶ ﺍﻭﻥ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺠﺮﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﺍ
ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺭﺿﺎﯾﯽ !
ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺷﻤﺎ …
ﻣﺎﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ : ﻣﺎ؟
ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻌﻠﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻧﺸﺴﺘﯽ، ﯾﮑﻢ
ﺑﺮﻭ ﻋﻘﺒﺘﺮ ﺑﺸﯿﻦ !
ﻣﺎﻡ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻋﻘﺐ !
ﺑﻌﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﯾﮑﻢ ﻋﻘﺒﺘﺮ !
ﺁﻗﺎ ﻣﺎﻡ ﺗﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﯿﻬﺎﯼ ﺩﺭ ﻭﺭﻭﺩﯼ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻋﻘﺐ ﮐﻪ ﻧﮑﻨﻪ
ﻟﺞ ﮐﻨﻪ ﮐﺎﺭﺗﻮﻥ ﻧﺸﻮﻥ ﻧﺪﻩ !..
ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺍﺳﮑﻮﻻﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﻣﺎ !..
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ
دختره ۹ سالشه پست گذاشته سیگار یا ماشه؟
کدام را امشب بکشم؟
حضرت عباسی کی تیتاب اینو برداشته؟ بره پس بده حوصله نداریم.... ツ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
: ﻭﺍﻻ ﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻫﻤﺶ ﺍﻭﻥ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺠﺮﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﺍ
ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺭﺿﺎﯾﯽ !
ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺷﻤﺎ …
ﻣﺎﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ : ﻣﺎ؟
ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻌﻠﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻧﺸﺴﺘﯽ، ﯾﮑﻢ
ﺑﺮﻭ ﻋﻘﺒﺘﺮ ﺑﺸﯿﻦ !
ﻣﺎﻡ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻋﻘﺐ !
ﺑﻌﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﯾﮑﻢ ﻋﻘﺒﺘﺮ !
ﺁﻗﺎ ﻣﺎﻡ ﺗﺎ ﻧﺰﺩﯾﮑﯿﻬﺎﯼ ﺩﺭ ﻭﺭﻭﺩﯼ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻋﻘﺐ ﮐﻪ ﻧﮑﻨﻪ
ﻟﺞ ﮐﻨﻪ ﮐﺎﺭﺗﻮﻥ ﻧﺸﻮﻥ ﻧﺪﻩ !..
ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺍﺳﮑﻮﻻﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﻣﺎ !..
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ
میدونستین با خوردن سه تا گلابی پشت سر هم همون حالی رو پیدا میکنین که با خوردن یه پیک الکل؟
اینو تورو خدا ندارین مکارم شیرازی بدونه وگرنه حرومش میکنه...
یواشکی بخونین ..هیس
اومدم خونه دیدم بابابزرگم یه گوشی خریده داره باهاش ور میره تا منو دید گفت پسرم بیا اس ام اس زدنویادم بده
من گفتم بابابزرگ سخته ولش کن تو یادنمیگیری رفتم تواتاقم
چنددقیقه بعد بهم اس داد:*** شدی????
. لره میره جبهه:
میزارنش دیده بانی،
از دور یه تانک میاد نمیدونه چیه...
تاحالاتانک ندیده بوده...
بی سیم میزنه میگه، یه جیپ داره میاد بدجوری راست کرده،خدا بهمون رحم کنه!!!
دقت کردین روزای هفته اینجوری میگذره
شــــــــــــــــــ ـــــــــــ ـــــــــــنبه
یکشــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــنبه
دوشـــــــــــــ ـــــــــــــــــنبه
سه شـــــــــــ ـــــــــــــــنبه
چهارشـــــــــ ــــــــــــنبه
پنشمه جُمه
ﺭﻓﯿﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻃﺮﻑ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻓﯿﻖ ﺍﺳﺖ . . .
.
.
ﻗﯿﻔﺮ |: . . . .
ععععععه ﭼﺮﺍ ﻧﺸﺪ !؟؟؟
ﮐﺼﺎﻓط(-_-)
ﺣﺎﻻ ﺍﮔﻪ ﻫﻤﯿﻨﻮ ﺩﻛﺘﺮ ﺷﺮیعتی ﻣﻴﮕﻔﺖ، ﻣﯿﺸﺪ●︿●
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ...ﯾﺎ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺩﺍﯼ ﺗﻨﮕﺎﺭﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻩ
روزی ﺍﺑﻮ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺯپرتی ﻧﺰﺩ ﺷﻴﺦ ﺍﻟﻼﺷﯽ (ﺭﻭحنا ﻭ خشتکنا فداه) ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﻣﻮﻻنی، ﺩﻳﺮﮔﺎهی ﺍﺳﺖ جی افی ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺑﮑﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﺍﻭست، ﻣﺎ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﻫﺪﻳﻪ ﺍی ﺩﺭﺧﻮﺭ ﺗﻘﺪﻳﻤﺶ ﮐﻨﻴﻢ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﭼﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ؟
شیخ ﻓﺮﻣﻮﺩندی: خصوﺻﻴﺎﺕ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﻮی ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ...
ﺍﺑﻮ ﺯﭘﺮتی ﻋﺎﺭﺽ ﺷﺪ: ﻣﻮﻻنی، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻴﺮﻩ ﻭ ﺗﺒﺎﺭﯼ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺣﻮﺭﯾﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪی، ﻗﺪی ﭼﻮﻥ ﺳﺮﻭ، ﮔﻴﺴﻮﺍنی ﭼﻮﻥ ﺁﺑﺸﺎﺭ ﻃﻼﯾﯽ ﻭ ﭼﺸﻤﺎنی ﭼﻮﻥ ﺁﻫﻮ ﺩﺍشتندی.
ﺷﻴﺦ ﺳﺮﯾﻊ ﺧﺸﺘﮏ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻭﺟﻮﺭ ﺑﮑﺮﺩندﯼ ﻭ ﺍﻧﺪکی ﮔﺮیستندی، ﺳﭙﺲ ﺭﻗﻌﻪ ﺍی ﻧﺒﺸﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﻧﺪکی ﻣﺸﮏ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪی ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪی: ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺸﮑﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺭ.
ﻧﻘﻞ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻣﺮﻳﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﺎﺏ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭی ﺭﻗﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪی: ﺷﻤﺎﺭﻩ ی ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻴﺦ ﺭﺍ ﺑﺪﻳﺪﻧﺪی ﮐﻪ ﺯﯾﺮﺵ ﻧﺒﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩندی: ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻫﺎﻧﯽ، گر ﺧﻮﺍستندی ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﮏ زدندی ﺗﺎ ﺗﻮﺭﻭ ﺭﻫﻨﻤﻮﻥ ﺳﺎﺯﻡ!!!
ﭘﺲ ﺟﻤﻠﮕﯽ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ مدل ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﭘﺎﮐﺪﺍمنی ﺷﻴﺦ ﺩﺭ ﻋﺠﺐ ﺷﺪﻧﺪی ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪی ﻭ ﻧﻌﺮﻩ ﻫﺎ ﺑﺰﺩﻧﺪﯼ ﻭ ﺧﺸﺘﮏ ﻫﺎ ﺩﺭﯾﺪﻧﺪﯼ
- «...من؟ ... نه پشت سریت» شیرین ترین دیالوگ کلاس موقع درس پرسیدن که از معلم می شنیدی
الان از اونی که پرچم ژاپن رو طراحی کرده هم بی حوصله ترم.
- رفتم سر یخچال گفتم مامان این شیره فاسد شده بندازمش دور؟ گفت نه بذار بابات بخوره حرومه نشه؛
روابط بسیار زیبایی دارن اینا، منم حاصل عشقشونم
(sm2)(sm2)(sm2)(sm2)(sm2)مردم از خنده ایشششششششششششششش مسخره بود(sm25)(sm25)(sm25)
خدا نکنه عزیزنقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا1375 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
گناهانم را دوست دارم
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام،
می دانی چرا؟
آنها واقعی ترین انتخاب های منند ...
- سید علی صالحی
رفتم دکتر میگم سکسکه ام بند نمیاد!!
.
.
.
.
.
.
.
نامرد یه دختر بدون آرایش نشونم داد
از ترس سکسکه ام بند اود ! اما الان از ترس خوابم نمیبره
ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﻴﻪ ؟ !
ﻏﺮﻳﺒﻪ ﻓﺮﺽ ﮐﺮﺩﻥ ﻳﻪ ﺁﺷﻨﺎ ؛
ﮐﻪ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺑﻮﺩﻩ
ﭘﺴﺖ ﺑﯽ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ...+۱۸
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ
ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺩﻳﺪﻯ ....
ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺴﺖ ﺧﺎﮎ ﺑﺮﺳﺮﻯ ﻣﻴﮕﺮﺩﻩ ...
با یه رنگ زرد گمراه شد ...
ﻣﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﻤﻴﺸﻢ، ﻭﻟﻰ ﻳﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ
ﺟﻤﻊ
ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪﻛﻦ
ﺩﻫﻨﺸﻢ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﻛﻦ ...
ﻳﻪ ﺛﻮﺍﺑﻴﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻨﻮﯾﺲ ﮐﻪ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﺮﺩﻡ
ﻣﭽﺸﻮ ﺑﮕﻴﺮﯼ
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺳﻮﺳﯿﺲ ﮐﺎﻟﺒﺎﺱ ﺩﺍﺭﻩ
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻣﻐﺎﺯﻩ
ﮔﻔﺖ : ۵۰۰ ﮔﺮﻡ ﮊﺍﻣﺒﻮﻥ ﻣﺮﻍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ، ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﮐﯿﻔﯿﺘﺶ ﺧﻮﺑﻪ ؟
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ، ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯿﺒﺮﻡ.
ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ : ﺷﺪ ۷۰۰ ﮔﺮﻡ ، ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ :
ﻧﻪ ﺳﮕﻢ ﭼﺎﻕ ﻣﯿﺸﻪ،ﮐﻤﺶ ﮐﻦ !
.
.
.
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻓﯿﻘﻢ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ، ﻧﺸﺴﺘﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﯽ ﺯﻭﺯﻩ ﻣﯿﮑﺸﻪ...
ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﺩﮐﺘﺮ ﻧﺸﺪﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺍﺯ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ !!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ، ..
ﻭﻟﯽ ﻓﻌﻼ ﺩﻟﯿﻠﻢ ﺍﯾﻨﻪ
دخدره پست گذاشته؛
واااای بخاطر ترس از اسید پاشی نمیتونم برم دانشگاه چیکار کنم الان؟؟؟
پسره تو کامنت نوشته:
فقط رو خوشگلا اسید میپاشن رو شماها آب ... میپاشن
ﺯﻣﯿـــﻦ ﻗﺎﻧـﻮﻥ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﻫــﻔﺖ ﻣﯿﻠﯿـــﺎﺭﺩ ﺁﺩﻡ!
ﻭ ﻓﻘـﻂ ﺑـﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬــﺎ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻨﻬـﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﮑـــﻨﻪ ﮐـﻪ ﺁﻥ ﯾـﮏ ﻧﻔـــﺮ
ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﺑﮕــــﺬﺍﺭﺩ،
ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻫـــﻢ
ﻏﺮﯾﺒـﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ . . .
.
.
حسین پناهی
بازرس آموزش وپروش اواسط سال میره سر کلاس.
.
.
.
.
.
بعد از معرفی خودش میخواد ببینه شاگردا چقدر اطلاعات دارن. ازیکیشون میپرسه:
میدونی درب خیبر رو چه کسی کنده؟
بچه میزنه زیرگریه و میگه: آقا بخدا ما نکندیم.
به معلمش میگه: این محصلت داره چی میگه؟؟؟
معلم میگه: راست میگه، من میشناسمش، بچه خوبیه، از این کارها نمیکنه.
بازرسه عصبانی میره پیش معاون و جریان رومیگه، اونم میگه:شما اصلا خودتو ناراحت نکن. چقدرخسارتشه تاخودم تقدیم کنم.
بازرس دیگه جوش میاره و میره پیش مدیر و کل ماجرا رو تعریف میکنه.
مدیر میگه: آقا ما شیفت بعد از ظهرم داریم، حالا از اونمام بپرس شاید اونا کنده باشن؟!؟!
سلامتی نسلی که همه ی عقده هاشونو سر ریه هاشون خالی کردن ...
اقادخترهمسایمون ٨سالشه…
اومده میگه شماره ایرانسلموبزن توگوشیت داشته باشی!!!
خندیدم گفتم؛من ایرانسل قبول نمیکنم!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اومد لپموکشیدگفت,خوووووشگل مام ثابتمونوبه هرکسی نمیدیم!!!!!
یاامااااام خمممممممینی,اینابچن؟!
من همسن این بودم,واسه هواپیمادست تکون میدادم برام بوووووق بزنه;-)
قبلنا صدای موتور میشنیدی باید کـــ/ونت و میچسبوندی به دیوار تا انگشتت نکن
الان باید روتو کنی به دیوار کـــ/ونلق کــــــ/ونت
جمله عجیب سنگین بود (sm50)
دختره پُست گذاشته:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
زاينده رود عزيزم،
خوشحالم كه آبت اومد!!! :|
آخه اين چه پُستيه ديوووووووث؟؟
آدم اينطورى ابراز احساسات ميكنه؟!!
ساعت ۸ صبح همراه اول میخواد میلیونرم کنه :|
ساعت ۱۰ بانک پارسیان با اصرار میخواد یه لکسوس بهم بده :|
ساعت ۱۲ بانک پاسارگاد میگه بیا یه آپارتمان تو شمال تهران بهت بدیم :|
ساعت ۲ برنج آوازه اس داده که ۲۵۰ میلیون بهت بدم واست کافیه دادا ؟ :|
ساعت ۴ رب یک و یک گفت بیا یه سفر دور دنیا ببرمت حالشو ببری :|
ساعت ۶ دنت تصمیم گرفته ۳ تا از آرزو های بزرگ منو برآورده کنه :|
ساعت ۷ هم که از سر کار تعطیل میشم بی اعتنا به اس های رگباری همراه اول
که التماسم میکنه داداش بیا یه ۲۰ میلیون همینجوری بهت بدم !
دست میکنم تو جیبم ببینم کرایه تاکسی تا خونمو دارم یا نه !
بعد که میبینم ندارم راهمو میکشمو پیاده میرم خونه !
اینجور آدم قانع و چشم و دل سیریم من . . .
وگرنه واسه ما که ریخته
حالا شانس
تو مملکتی که شیر ، نصفش آب و نصفش روغن پالمه،
اسیدا همه مرغوبن : خلوص %99 ... همه چیو از چین وارد میکنن ، اینو از آلمان
واقعا متأسفم
خب بالاخره یه نفر در رابطه با اسیدپاشی دستگیر شد. حالا درسته خبرنگاری بوده که تجمع معترضین رو پوشش میداده ولی نشون میده مسئولین بیتفاوت نیستن
روزی شیخ نوید خسته و گرسنه به دهی از کافران رسید و گفت چهار پرنده بیاورید تا برایتان معاد را اثبات کنم!!!
مردم ساده دل چهار پرنده آوردند. شیخ آنها را کشت و تکه تکه کرد و سپس پیاز و آبلیمو زده و کباب کرد و بلعید...
سپس در حالی که شکمش را با دست می مالید ، 3 عدد آروغ ممتد و متوالی نیز نثار حضار نمود و فرمود: به خدای قسم که معاد اثبات شد، چرا که خداوند با کشته شدن این پرندگان مرا که در حال مرگ بودم دوباره زنده بکرد... !!!
آورده اند مردم ده بعد از این عمل, نعره زنان شهادتین را خوانده و کفن بر روی خشتکشان پوشیدند و طی نامه ای به آیت الله مصباح یزدی آمادگی خود را برای شرکت در دروس حوزوی اعلام بنمودندند!!!
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اگه این بادکنکا بترکن چی میشه؟
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]