که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد ... (sm172)
نمایش نسخه قابل چاپ
که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد ... (sm172)
گل صد برگ به پیش تو فروریخت به خجلت ... (sm172)
که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد ... (sm172)
اگرم در نگشایی ز ره بام درآیم
که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد ... (sm172)
به دو صد بام آیم
ز دو صد دام برآیم
چه کنم آهوی جانم
سر صحرای تو دارد ... (sm172)
یکی این دیوث رو از برق بکشه(sm70)
خموش ای عاشق مجنون
بمگو شعر و بخور خون
که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد ... (sm172)
هنوزم جز ره دامان تو راهی نجویم
کجایی تا برایم قصه گویی قصه گویم ... (sm172)
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله ی شبگیر کنم ... (sm172)
میلاد خفه شو لطفا