نمایش نسخه قابل چاپ
منم متنفرم (sm120) آخ یه دبیر داشتیم دوران راهنمایی ، فقط اداشو در میاوردیم میخندیدیم (sm2) یه خاطره هم ازش دارم که هیچوقت یادم نمیره (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط tandis_m [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط penhold [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بگو(sm59)
یکم زیاده الان تایپ میکنم (sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط tandis_m [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط penhold [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm176)
یه نگاه به جامعه دانشجویان و فارغ التحصیلان مهندسی کامپیوتر
و فناوری اطلاعات بنداز.خیلیاشون هنوز یه حساب ایمیل از خودشون
ندارن....
رشته فنی مهندسی عملگیِ، لحظه لحظه‌ش عملگیِ، از خود عملگی هم عملگی‌تره.لااقل یه عمله میدونه با بیل و کلنگ چکار کنه ولی مهندسیا همونم نمیدونن....
دانش آموخته های مهندسی عمران که اگه نرن تو بیابونای بی آب و علف ملات هم بزنن بهترین آینده شغلیشون یه دکون سه در چار مشاور املاکیِ....
150 واحد ریاضی و فیزیک و اخلاق در اسلام پاس میکنی وارد بازار کار میشی میبینی رشتت همون دو واحد کاربرد کامپیوتر و استفاده از نرم افزار بود
انصافا حقیقته =)))))))
بازم تو ســ.وپر مارکت عارمین بودم ک دیدم دخی مینا اومد داخل
گفت دلام اُودافظ داری o___O...
همه اینجوری موندن:||||
یه خورده مکث کرد گفت بابا منظورم همون
های بای...!
افق شلوغه من برم ی گوشه ای محو شم!!!!! (sm2)
خوب حالا خاطره شبه بیانیه رو از خودم در میکنم (sm120)
دبیر عربی فک کنم دوم راهنمایی داشتیم که زبونش میگرفت و تیکه کلامش بود حَل نزن یعنی حرف نزن (sm2) یه شیلنگ هم داشت با خودش میاورد سر ِ کلاس و میزد (sm2) در کلاس باز میشد و مبصر میگفت برپا این میگفت حَل نزن حل نزن (sm2) اعجوبه ای بود واسه خودش (sm2) اون زمان بعد از ظهر میرفتیم مدرسه و یه سری کلاس اون طرف حیاط مدرسه ساخته بودن جدید چون حیاط مدرسه بزرگ بود ! آقا یه روز زمستون زنگ آخر بود یکی از بچه ها گفت میخوام وقتی آخر کلاس شد و میخواستن زنگو بزنن برم برق کلاسو قطع کنم (sm2) یه جعبه تقسیم جدا گذاشته بودن واسه این کلاسا که تو سالن بود و یه صندلی هم میزاشتی راحت میتونستی برق رو قطع کنی و شماره کلاس ها معلوم بود (sm2) آقا 10 دقیقه به آخر زنگ بود و همه منتظر بودن زنگ بخوره (sm120) اینم دست بلند کرد و رفت بیرون ما هم فهمیدیم که رفت برقو قطع کنه و آماده شدیم (sm2) تا برقو قطع کرد کلاس شد ظلمات و همه داد و بیداد (sm2) این معلمون هم شیلنگ گرفته بود تو همون تاریکی همرو میزد و همش میگفت حَل نزن (sm30)(sm2) قیامت شده بود تا مدیر و ناظم اومدن و همه رو بیرون کردن از کلاس (sm2) بردن ما رو گوشه مدرسه تا ز همه رفتن و ناظم گفت اگه نگین کی بوده همه کلاغ پر میرن فهمیده بود نامرد (sm120) ما هم نگفتم و چند سری کل مدرسه رو کلاغ پر رفتیم (sm120) تا یه هفته زانوهام درد میکرد (sm120)
این بود خاطره ی من (sm120)
یه زمانی دختر 18 ساله سیبیلاشو دکلره میکرد نَنش آقـِش میکرد !
الان دختر 12 ساله استاتوس زده :معشوقه ای بودم که فاحـــ.شه نام گرفت !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm30)(sm30)(sm30)(sm30)
چطوري صابر جونم؟(sm19) من كجا غايبم فقط گاهي يكم حضورم كمرنگ ميشه (sm59)
فدا بشم ، شکر خوبم ، خودت خوبی؟(sm10)نقل قول:
نوشته اصلی توسط tandis_m [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چرا کمرنگ شدی ها؟ (sm142)