برای منم یه بار پیش اومده فکر کنم انجمن موزیک باران عاشق شده(sm59)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Amir' [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نمایش نسخه قابل چاپ
برای منم یه بار پیش اومده فکر کنم انجمن موزیک باران عاشق شده(sm59)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Amir' [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من این همه شیدایی ،
دارم زِ لبِ جامی
در دست تو ای ساقی ،
پیمانه چنین باید ... (sm50)
می گریم و می خندم ،
دیوانه چُنین باید
می سوزم و می سازم ،
پروانه چُنین باید ... (sm50)
صد دشتِ شقایق چشم در خون دلم دارم ،
تا خود به کجا آخر با خاک درآمیزم ... (sm50)
صبا وقتِ سحر بویی ز کوی یار می آید ،
که بوی او شفای جان هر بیمار می آید
مَگر از زُلفِ دلدارم صبا بویی به باغ آورد ،
که از باغ و گل و گلزار بوی یار می آید ...(sm50)
از آن چون بُلبلِ بیدل زِ رنگِ و بوی گل شادم ،
که از گلزار در چشمم رُخِ دلدار می آید ... (sm50)
گَر آید در نظر کَس را به جز رُخسار او رویی ،
مرا باری دایم بر آن رُخسار می آید ... (sm50)
اگر گلزار می آید کسی را خوش مرا باری ،
نَسیمِ کوی او خوشتَر زِ صد گُلزار می آید ... (sm50)
زبانِ خامه ندارد سَرِ بیان فراق ،
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دریغِ مدتِ عمرم که بر امیدِ وصال ،
به سر رسید و نیامد به سر زمانِ فراق ... (sm50)
کُنون چه چاره که در بَحرِ غم به گِردابی ،
فُتاده زورقِ صَبرم زِ بادبان فراق
اگر به دست افتد فراق را بِکُشم ،
که روزِ هِجر سیه باد و خان و مان فراق ... (sm50)
خلوت ،
سوت و کور ... (sm172)
بگو به خواب چَشم من خراب درآید ،
مَگر خیالِ تو بیرون رَود که خواب درآید
به دور دیده ی خود خاربَستی از مُژه کَردم ،
که نه خیالِ تو بیرون رود نه خواب درآید ... (sm50)
اسرار عَزَل را نه تو دانی و نه من ،
وین حرفِ معما نه تو خوانی و نه من
هَست اَندر پَس پرده گفتگوی من و تو ،
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من ... (sm50)
ای سُلیمان در میان زاغ و باز ،
حِلمِ حَق شو با همه مُرغان بِساز
مُرغِ جَبری را زبان جَبر گو ،
مرغ پر اِشکَسته را از صبر گو ... (sm50)
ما نه مرغان هوا نه خانگی ،
دانه یِ ما دانه یِ بی دانگیِ ... (sm50)
صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کُنم ،
تا به کِی در غمِ تو ناله ی شَبگیر کنم
دلِ دیوانه از آن شد که نَصیحت شِنَوَد ،
مَگَرَش هم زِ سرِ زُلفِ تو زَنجیر کنم ... (sm50)
با سَر زُلفِ تو مَجموعِ پریشانی خویش ،
کو مَجالی که یکایک همه تَقریر کنم
آن چه در مُدت هِجرِ تو کشیدم هِیهات ،
در یِکی نامه مَهال است که تِحریر کنم ... (sm50)
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد ،
در نظر نَقش رُخِ خوب تو تَصویر کنم ... (sm50)
آن کیست کَز راهِ کَرَم با چون مَنی یاری کُند ،
بَر جایِ بَدکاری چو مَن یک دَم نِکوکاری کند
اول به بانگِ نای و نِی آرَد به دِل پیمانِ وِی
وان گَه به یک پیمانه مِی با من وفاداری کند ... (sm50)
گُفتَم گِره نَگشوده ام زان طُره تا من بوده ام ،
گفتا مَنَش فرموده ام تا با تو طَراری کُند ... (sm50)
دِلبر که جان فَرسود از او ،
کامِ دَلَم نگشود از او
نومید نَتوان بود از او ،
باشد که دِلداری کُند ... (sm50)
پَشمینه پوشِ تُند خو از عشق نشیده سَت بو ،
از مَستی اش رَمزی بگو تا تَرکِ هوشیاری کُند ... (sm50)
زان طُره ی پُر پیچِ و خَم سَهل است اگر بینم سِتَم ،
از بَند و زَنجیرش چه غَم آن کَس که عَیاری کُند ... (sm50)
با چَشمِ پُر نِیرنگِ او حافظ مَکُن آهنگِ او ،
کآن طُره ی شَبرنگِ او بسیار طَراری کُنَد ... (sm50)
غَمِ عالَم هَمه کِردی بِبارُم ،
مَگَر مو لوکِ مستِ سرقِطارُم
مَهارُم کِردی و دادی به ناکَس ،
فُزودی هر زمان باری بِبارُم ...
به رویِ دِلبَری گَر مایلَستُم ،
مَکُن منعُم گرفتار دلَستُم ... (sm50)
دو چَشمونِت پیاله پُر زِ مِی بی ،
دو زُلفُنِت خَراجِ مُلکِ رِی بی
هَمی وعده کِری امروز و فردا ،
نَذونُم مو که فردای تو کی بی ... (sm50)
دَمی بورهِ بِوین حالِم تِه دلبر ،
دِلُم تَتنگه شبی با ما به سَر بَر
تِه گُل بَر سَر زَنی ای نوگُل مو ،
به جایِ گُل زَنُم مو دستُ بر سر ... (sm50)
زِ جالِ خویشتَن مو بیخَبر بیم ،
نَذونم در سَفر یا در حَضَر بی
فَغان از دستِ تو ای بیمُرُوَت ،
هَمی ذونُم که عُمری در به در بیم ... (sm50)
تَلخی نَکُنَد شیرین ذَقَنَم ،
خالی نَکُنَد از مِی دَهنم
عُریان کُنَدَم هر صبحدَمی ،
گویِد که بیا من جامِه کَنَم ... (sm50)
از ساغَر او گیج است سَرَم ،
وَز دیدنِ او جان است تَنم ... (sm50)
تَنگ است بَر او هر هَفت فَلَک ،
چون می رَود او دَر پیرهَنَم ... (sm50)
می شُدَم در فَنا چو مَه بی پا ،
اینکِ بی پایِ پا دَوان که مَنم
بانگ آمد چه می دَوی بِنگَر ،
در چِنینِ ظاهرِ نَهان که مَنم ... (sm50)
هر کَبوتَر می پَرَد زی جانِبی ،
وین کَبوتَر جانِب بی جانِبی ... (sm50)
در طَوافِ شمع می گُفت این سُخَن پروانه ای ،
سوختَم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای ... (sm50)
ای دِل شکایت ها مَکُن تا نَشنود دِلدارِ من ،
ای دِل نمی تَرسی مَگر از یارِ بی زِنهارِ من
ای دل مَرو در خونِ من در اشکِ چون جیحونِ من ،
نَشنیده ای شَب تا سَحر آن ناله های زارِ من ... (sm50)
بیداد رَفت لاله ی بر باد رفته را ،
یا رَب خَزان چه بود بَهارِ شِکُفته را
هر لاله ای که از دلِ این خاکدان دَمید ،
نو کَرد داغِ ماتَم یارانِ رَفته را ... (sm50)
ای کاش ناله های چو من بُلبلی حَزین ،
بیدار کردی آن گُل در خاک خُفته را ... (sm50)
جُز در صَفای اشک دلَم وا نمی شَوَد ،
باران به دامَن است هوایِ گِرفته را ... (sm50)
واران وارانه عَزیزَکَم ،
گُل ریزَه ریزَه
وَعدَه ی وَهار داد ،
یَه خو پاییزَه ... (sm50)