اون شیطان پرسته باعث شد ایمان بیارم به عقایدشنقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نمایش نسخه قابل چاپ
اون شیطان پرسته باعث شد ایمان بیارم به عقایدشنقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Milad [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اشتباه شد اقا اون با من مشکل داشت خواستم جوابشو بدم ...معذرت میخوام ..من خودم طرف شمامنقل قول:
نوشته اصلی توسط A M I R [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نه درگیری شخصی بود معذرت میخوام عمومی شد....اون hamed 7 هکر حواستون بهش باشه نمودونم چرا گیر داده به من..نقل قول:
نوشته اصلی توسط A M I R [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هفته پیش تو فروم سریال دل درمورد یه سریال نوشتم سریال تخمیه یه هفته بن شدم (sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Malware [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو همین فروم یه یوزم بن دائم شد (sm120)
والا ما هرسازی میزنیم امیر بندری میرقصه باز هم این پسره میاد شروع میکنه به شر گفتن (sm120)
اغا دوتا جک بگین من جک شبمو بخونم برم بخوابم (sm70)
اقا یه نفر بیاد یه توضیح روون از اتفاقاتی که امروز افتاد بنویسه. (sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط farid7 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شبتون خوش(sm127)
(sm27)
صابر ببین چکارت داره(sm30)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Malware [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی تعریف میکرد...
.
مامان با بابام چند شب پیش با هم دعواشون شد مامانم قهر کرد رفت خونه مامانش اینا
بابام گفت به جهنم خودم به تنهایی زندگی میکنم
بعد از چند شب که کلی ظرف نشسته تو کابینت جمع شد دستا رو زد بالا ظرفا رو بشوره دیدم زیر لب داره غر میزنه و میگه اینم شد زن ببین این قابلمه ها چقدر جرم گرفته سیاه شده
صدام زد اهای دختر بیا ببین انقدر ساییدم این قابلمه ببین چه برقی میزنه کیف کن برو برا مامانت تعریف کن
رفتم نگاه کردم دیدم همه قابلمه های تفلون مامانم رو با سیم ظرف شویی به قدری ساییده که سفید شده
فقط اب دهنم رو قورت دادم
و اماده جنگی عظیم شدم :))))