-
چند روز پیش که رفته بودم آلبوم کیان پورتراب رو بگیرم ، همون خانم نازنینی که فروشنده ی مکان مورد نظر تشریف دارد و بارها اینجا از وجنات ایشان با زیبایی یاد کرده ام ، با لحن کریستی وار و در حالی که با دو چشم سگ دار خود به چشمان خمار من خیره شده بود پرسید :
این یارو کیه ؟ امروز چند نفر سراغش رو گرفتن ...
از پاسخ واماندم ، همانگونه که نگاه می کردم و نگاه می کرد مکان را ترک گفتم ...
بی خداحافظی ، فقط نگاه بود ، نگاه بود
و من به همنجسگرا بودن خود می بالیدم ، کماکان ، بی هیچ حس به خانم فروشنده ...
-
متاسفم واسه خودم ... (sm50)(sm172)
-
هر از چند گاهی برای من استیکر قلب می فرستد ... (sm50)
-
در شهرک مهاجران استان مرکزی صاحب یک خانه است ، تنها ، تنهای تنها ... (sm50)
-
مناسب برای بقای نسل ... (sm50)
-
موهای مش کرده (مش استخونی) ... (sm25)
-
در دیدار ماقبل از دیداری که برای تهیه آلبوم کیان داشتم ، به من قهوه تعارف داشت ...
-
بر روی قوزک پای چپش ، تتوی زیبایی از گل رز دارد ...
-
رَدای او یاسی رنگ بود ...
-
به یکی از بچه هایی که با مادرش تشریف آورده بود برای خرید کتاب قصه ، با همان لحن که قبلا اشاره کردم گفت :
چی دوست داری خاله ...