Pedro Costa ... (sm88)
نمایش نسخه قابل چاپ
Pedro Costa ... (sm88)
خفه خون میگیرم هم هست
سرو سیمینا به صحرا می روی ... (sm172)
ما سالها اندوه را بر دوش کشیدیم و صبح طلوع نکرد
همتون خفه خون بگیرید ..
سرکه بزن ...
داریوش گوش ندادم که ..
تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی..؟
رونده رفت ندانم رسید یا نرسید ،
ازین قیاس که آینده دیر می آید ... (sm50)
بهرام واسه این البوم پولم میخواست ؟ (sm209)