(sm172)
نمایش نسخه قابل چاپ
(sm172)
مُنادی می کنند در شهر امروز ... (sm172)
سلام صبح بخیر
لال و كور و فلج و بيدست و پا شوم اگر
شعر نتوانم گفت شايد
اما
دوستت خواهم داشت حتمن!
یک شب، آتش در نیستانی فتاد
سوخت، چون اشکی که بر جانی فتــاد…
شعله تا سـرگرمِ کارِ خویش شد…
هر نیی، شمعِ مزارِ خویش شد…
نِی به آتش گفت: کین آشوب چیســت؟
مر تو را زین سوختن، مَطلوب چیست؟
گـفت: آتش بی سبـب نفروختم…
دعوی بی معنیت را، سوختم… سوختم…
زانکه میگفتی؛ نیــم با صد نمود
همچنان در بندِ خود، بودی که بود…
مرد را دردی اگر باشد، خوش است…
دردِ بی دردی، علاجَش آتــش است….…
(sm50)
جاي خالي ِ حضورت در من ..
(sm50)
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خسرو شکیبایی ...
7 فروردین ...
تولد ...
میلک حواست به ژانر مورد نظر باشه(sm120)