آقا من فردا میخوام ریشمو بزنم
چند ساعت وقت دارین تا سوال فقهی ، دعا ، استخاره ، چیزی خواستین بگین
نمایش نسخه قابل چاپ
آقا من فردا میخوام ریشمو بزنم
چند ساعت وقت دارین تا سوال فقهی ، دعا ، استخاره ، چیزی خواستین بگین
دهنت پیمان ؛ نمیگی نمیگی یهو یه چی ول میدی با جعبه (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Peyman [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خلاصه و مفید ینی پیمان (sm127)
شب همگی زیبا (sm127)
شب خوش دوستان. (sm127)(sm27)
من به گرد پاتونم نمیرسمنقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
من بر آنم که سزاوار قدم های تو باشم،
که بیایی شاید.
تو بر آنی که قدمهات به کوی من بیچاره نیفتد
به غلط ...
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیدهی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان میبینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
روزی مریدی از شیخ پرسید یا شیخ تفاوت مگس و پلنگ در چیست؟ شیخ از این تضاد همی جفت کردندی و دست بر گریبان و محاسن و خشتک کشید و بعد از دمی گفت: مگس را وقتی میرینی،میبینی و پلنگ را وقتی میبینی میرینی! مریدان که این شیوایی کلام را دیدند،ریدند و به رشته کوه های آلپ فرار کردندی
آورده اند روزی مریدی از شیخ دلیل ترافیک و ازدیاد خودرو ها را
جویا همی شد …شیخ همی فرمود : دلیل اصلی ترافیک چیزی نیست جز نداشتن کاواره !!!مریدان انگشت در دهان شیخ را ندا دادن : یا شیخ چون است ( چگونه است )
؟؟؟شیخ فرمود : یک سوم خودرو ها به دنبال داف همی گردند …یک سوم دگر داف را یافته به
دنبال جا همی گردند …و یک سوم باقی برادران بسیج اند که به دنبال آن دو سوم همی گردند !!!و این چنین شد که مریدان رم کردند و یقه ها دریدند و اشک ها
ریختند و سر به بیابان گذارد
طرف داشت گشاد گشاد راه ميرفت، دو تا پزشك متخصص، از پشت سر ميبيننش و با هم شرط بندي ميكنن در مورد علت گشاد راه رفتنش!
بالاخره، قرار ميزارن برن از خودش علت رو جويا بشن!
ميرن جلو و ميگن: ما دو تا پزشك متخصص هستيم، من تشخيص دادم كه شما بعلت داشتن فتق اينجوري راه مي ري!
و اين دوستم ميگه: شما بعلت داشتن بواسير هستش كه اينجوري راه ميري!
ميشه بگيد كه كدوممون درست تشخيص داديم؟
طرف ميگه: ٣ تامون اشتباه كرديم!
با تعجب ميپرسم: ٣تامون؟
ولي ما كه ٢ نفريم؟!!!
طرف ميگه: تو اشتباه كردي! چون من فتق ندارم!
تو هم اشتباه كردي چون بواسير ندارم!
خودم هم اشتباه كردم چون فك كردم ميخوام بگوزم، اما ریدم ..