دوستم گلوش چرک کرده بود پرسید چکارکنم؟؟؟؟؟؟
خواستم بگم اب نمک قرقره کن حواسم نبود گفتم اب قند قرقره کن
بنده خدا یه هفتس کلا نمی تونه صحبت کنه دکتر گفته مجرای تنفسیش شکرک بسته
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستم گلوش چرک کرده بود پرسید چکارکنم؟؟؟؟؟؟
خواستم بگم اب نمک قرقره کن حواسم نبود گفتم اب قند قرقره کن
بنده خدا یه هفتس کلا نمی تونه صحبت کنه دکتر گفته مجرای تنفسیش شکرک بسته
آخ آخ آخ .. چی کشیدی ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaSiHa [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تست امضا و اواتار (sm172)
دوستم میگفت مامانم رفت برای تولدم بابام یک ظرف پیرکس شیک گرفت،بابامم انصافاٰ
خیلی ازش تشکر کرد ..
حالا دیشب تولد مامانم بود ، جشن هم گرفته بودیم
بابام هم رفته بود چهار حلقه لاستیک بارز براش خریده بود !!
حالا نمى دونم چرا مامانم قهر کرده ..!!
فک کنم از رنگ لاستیکا خوشش نیومد
(sm25)
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو بیا به من نفس بده نفـــــــس (sm51)(sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Peyman [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بستگی به سلیقه داره... بعضیا ابی گوش میدن معتاد میشن بعضیام شهرام شب پره (sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Peyman [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اگه داشمون عارمین میگه داره به ضرث قاطع میگم قدیما داشته الان دیگه نسلشون منقرض شده ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaSiHa [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
همون شما یادتون نمیاد خودمون ...
"شریکِ زندگی"نقل قول:
نوشته اصلی توسط MaSiHa [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تمام جوانیت را یک نفس میدوی ...
درس میخوانی که کاری خوب پیدا کنی ، درس تمام شد دفترچه را پست میکنی ، آش داغ است بعد از پست نگهبانی میخوری ، بعد از سربازی تمام میکنی دوره سر باری را ؛ با هزار بدبختی کاری را پیدا میکنی ، با اینکه با مکارم مخالفی اما خودت مکارم میشوی جوانیت را بر خود حرام میکنی ، بالاخره موفق میشوی بعدِ چند سال گلیمت را بکشی بیرون ، برای گلیمت خانه ای میسازی ، بعد از بیست و اَندی موفق میشوی که زندگیت را بسازی ، دیگر میخواهی آسوده خاطر بنشینی گذر عمر را ببینی ، که میگویند این زندگی را ساخته ای که چه شود وقتی نداره ای دنباله ای ...
بالاخره چنان خر میشوی که حاضر میشوی این زندگی را که که تمامش را خودت ساخته ای را با کسی دیگر شریک شوی ...
حال این نهایت خر بودن است یا که نهایتِ دوست داشتن که حاضر میشوی زندگیت را با کسی شریک شوی ؟
"صابر"
سوال تاریخ امتحان سال 3393 :
سرنوشت قوم اهواز چه شد ؟
قومی بودند متعلق به 2000 سال پیش که در زیر خاک مدفون شدند !! (sm25)(sm172)