[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نمایش نسخه قابل چاپ
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هر ایرانی تو تابستون: چیه این گرما، باز سرما رو میشه یکاریش کرد
هر ایرانی تو زمستون: چیه این سرما، باز گرما رو میشه یکاریش کرد
هر ایرانی تو بهار: چیه این حساسیت فصلی، چقدر فروردین طولانی شد
هر ایرانی تو پاییز: وای آدم نمیدونه چی بپوشه، با کاپشن گرمه با تیشرت سرد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
از بودا سوال شد در مراقبه چه چیزی بدست آوردی؟
پاسخ داد: هیچ چیز اما اجازه دهید بگویم چه چیزی را از دست دادم:
خشم - نگرانی - ترس - افسردگی
با کسی ازدواج کنید که در نبودش احساس آزادی نکنید.
مهم سيبي نبود که خورده شد،
مهم قولي بود که شکسته شد...!
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اکنون که مرگ ساعت خود را کوک ميکند
و نام تو را ميپرسد
بيا در گوشَت بگويم
همين زندگي نيز
زيبا بود
شمس لنگرودي
يک جهان بر هم زدم کز جمله بگزيدم تو را
من چه مي کردم به عالم گر نمي ديدم تو را
با همه مشکل پسندي هاي طبع نازکم
حيرتي دارم که چون آسان پسنديدم تو را
فياض لاهيجي
خوشبختي را ديروز به حراج گذاشتند
حيف من زاده ي امروزم
خدايا جهنمت فرداست
پس چرا امروز مي سوزم.
در باز بود و آسمان پروانه بازار
اما مگر از اين قفس دل ميکنم من؟؟؟
مهدى فرجى
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
واسه هيچ چيز زندگي نکن ولي واسه بعضي چيزا بمير...!!
باران گفت:
زمين را شستم دوباره آغاز کن!
نخ به نخ ، پاکت به پاکت ، بسته بسته ميکشم
هم غمت ، هم غمزه ات ، هم بي محلي هاي تو...!!
اگر چيزي که جدايمان کرده
مرگ نيست
پس خيلي حيف شده ايم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شنيده بودم “پا” ، “قلب دوم” است …
اماباور نداشتم !
تا آن زمان که فهميدم
وقتي دل ماندن ندارم
پاي ايستادن هم نيست !
معناي زنده بودن من، با تو بودن است.
نزديک، دور
سير، گرسنه
رها، اسير
دلتنگ، شاد
آن لحظه اي که بي تو سر آيد مرا مباد!
مفهوم مرگِ من
در راه سرفرازي تو، در کنار تو
مفهوم زندگي است.
معناي عشق نيز
در سرنوشت من
با تو، هميشه با تو، براي تو، زيستن.
فريدون مشيري
الهي تا جهان باشد ، به شادي در جهان باشي
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به تو مي انديشم
اي سراپا همه خوبي
تک و تنها به تو مي انديشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو ميانديشم
تو بدان اين را تنها تو بدان
تو بيا
تو بمان با من تنها تو بمان
جاي مهتاب به تاريکي شبها تو بتاب
من فداي تو به جاي همه گلها تو بخند
اينک اين من که به پاي تو درافتاده ام باز
ريسماني کن از آن موي دراز
تو بگير
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستي تو بجوش
من همين يک نفس از جرعه جانم باقي است
آخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش
فريدون مشيري
تو که دلشوره ميگيري يه دنيا زير و رو ميشه
نه با آدم نه با حوا جهان با تو شروع ميشه
خدايا سرنوشتمو انقدر قشنگ بنويس
که مادرم از ته دل بخنده
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نگاه کن که شبي وقتِ خواب، خواهم مُرد
غريب و بي کس و با اضطراب، خواهم مرد
سوأل هاي زيادي است در سَرَم، اما
شبيه متهمي، بي جواب، خواهم مرد
و بعد مثل غزل هاي نيمه کاره ي خود
و در برابرِ مُشتي عذاب، خواهم مرد
شبيه مرگ پلنگي به زير مهتاب و
شبيه رقصِ تني بر طناب، خواهم مرد
شبيه حضرت آدم، چقدر تنهايم!!
بدونِ حُور و بهشت و ثواب، خواهم مرد
غروب لحظه ي خوبي براي مُردن نيست
ميانِ خَلقِ دو تا بيتِ ناب، خواهم مرد
تمام ثانيه ها را شمرده ام تا مرگ…
براي کُشتن خود، بي خشاب، خواهم مرد
هميشه مصرع آخِر، هوا کمي سرد است
شبيه کوه يخي، رويِ آب، خواهم مرد
اگرچه آخِر اين داستان، غم انگيز است
دُرُست مثل خودم، بي نقاب، خواهم مرد
اميروحيدي
به حرمت نان و نمکى که با هم خورديم
نان را تو ببر
که راهت بلند است
و طاقتت کوتاه
نمک را بگذار براي من
مي خواهم
اين زخم
تا هميشه تازه بماند.
شمس لنگرودي
از هر چه بوي سيب سرم گيج مي رود.....
ديگر بس است وسوسه...
آدم نميشوم...
اگر تمام ستاره هاي آسمان را
به شب من بياوري
اين تاريکي، روشن نخواهد شد!!
براي من
تنها چشمان تو کافي ست!!
چی چرت میگین!؟ چرتمون پاره شد!(sm77)