همچنان در حسرت ورود به انجمن با لپتاپ (sm172)
نمایش نسخه قابل چاپ
همچنان در حسرت ورود به انجمن با لپتاپ (sm172)
هیچ جا موزیک باران نمیشه!(sm127)
رفتم سرکار باس اولین حقوقمو ب امیر بدم بهم البوم بده..لیست درخواستی ها خیلی زیاد شده(sm50)
100%نقل قول:
نوشته اصلی توسط Resul [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خلاصه کی بهت می ده!؟(sm98)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sahand.M [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بر منکرش لعنت...(sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Resul [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
کار امیر واقعا بی نظیره! البته کار اعضای انجمن هم حرف نداره! دست همگی درد نکنه مخصوصا امیر که تونسته این انجمن عالی رو ایجاد و مدیریت کنه!(sm10)(sm10)(sm10)
تصنیفِ برگِ خزان - زنده نام استاد ایرج بسطامی ... (sm50)
دوستان اگه The Johnny Cash Show: The Best of Johnny Cash 1969-1971 رو میخواین اعلام کنید. 2xDVD9
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
فرستاده تهران...هفته بعد قراره زنگ بزنهنقل قول:
نوشته اصلی توسط SaSan69 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Milik [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به رهی دیدم برگ خزان ...... پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو زگلشن رو کرده نهان ...... در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
ای برگ ستمدیده ی پاییزی
آخر تو ز گلشن زچه بگریزی
روزی تو هماغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا ...... دلداده ی رسوا
گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی ...... باشد نه وفایی
جز ستم ز وی نبرده ام
آه، خار غمش در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم
تا شد نو گل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست
با خـار و خــسی بنشست
مـن ماندم و صد خار ستم
ویــــن پیـــــکر بــی جان
ای تــــــازه گــــل گـــلشن
پـژمرده شـــــوی چون من
هر بـــرگ تو افتد به رهی
پــــــژمرده و لـــــــــرزان
به رهی دیدم برگ خزان ...... پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو زگلشن رو کرده نهان ...... در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود