وصیت کردم هر کی تو مراسم ختمم گفت: ”خدابیامرزتش، راحت شد”
با لبه سینیه حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من! . . .
نمایش نسخه قابل چاپ
وصیت کردم هر کی تو مراسم ختمم گفت: ”خدابیامرزتش، راحت شد”
با لبه سینیه حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من! . . .
امروز یه سر رفتم محله قدیممون...
همه خونه ها و مغازه ها و آدما رو یه دل سیر نگاه کردم
ولی هیچ حس خاصی بهم دست نداد…
آخه ما هنوزم تو همون محله زندگی می کنیم
وسعت ديد خانم ها:
ديدن یک تار مو روي كت شوهر!
نديدن تير برق موقع رانندگي!
یه معما، هر ** تونست حلش کنه:
شما با شکم خالی چندتا سیب می تونی بخوری؟...پاسخ: با شکم خالی یه دونه سیب بیشتر نمیشه خورد،
چون بعد از اون یه دونه دیگه شکمتون خالی نیست
رفتیم خواستگاری واسه من
ازم پرسیدن :حالا چيزی هم داری ؟..........
گفتم : آره ، الان در بيارم يا شب عروسی ؟..
بیوه زنی از زن همسایه پرسید فرق بسیجی با سپاهی چیه؟
زن همسایه گفت بسیجیها از جلو حمله می کنند سپاهی ها ازعقب
بیوه زن آهی کشید
وگفت یادش بخیر حاجی هم بسیجی بود هم سپاهی(sm74)
ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ ...... ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﻤﻮﻡ ﻭ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ
ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟؟ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ ﭼﻄﻮﺭ
ﻣﮕﻪ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻢ ﮔﻔﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻐﻠﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﺯ
ﺳﺎﻣﯽ ﺑﯿﮕﯽ ﻧﺨﻮﻥ ﻣﻦ ﺩﻭﺱ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﺍﺯ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮﻥ
بعضي پسرام همچي ميگن مخ زديم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آخه مگه دختر مخ داره
والا(sm132)
ديروز با دوست دخترم دعوام شد قرار شد از اول شروع كنيم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هيچي ديگه الان خواهر برادريم(sm2)
به پسر همساديه رياضي ياد ميدادم ميگم شاهين جان دهتا لواشك داريم سه تا ميديم مهشيد چهارتا سارا حالا چي داريم ميگه: دوتا دوست دختر جديد
اينا بچه نيستن راه زنن (sm89)