03 Adame Pooch
(sm50)
نمایش نسخه قابل چاپ
03 Adame Pooch
(sm50)
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
بازآمد و رَختِ خویش بنهاد، برفت
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین
بنشست و کنون، رفتنش از یاد برفت ... (sm50)
07 - Morning Cup
...(sm169)
دو س روزى هست خلوته(sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sahand.M [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm98)
(sm172)(sm46)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sahand.M [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm50)
[|((sm50))|]
گرسنه ایم ولـــی داس هـــای ِخونی با
سکوت مزرعـــه هـــا جـــور در نمـــی آید
گرسنه ایم ولی گندمی که کاشته ایم
به خـــــواب رفته و با زور در نمـــی آید
ولی پیامبری نیست ، بخت مُرده ی ما
بدون ِمعــجــــزه از گــــــور در نمــــی آید
هـــــزار مُشت به پا خاسته ست در تاریخ
ولــــی برای شکستن ، فشار مــــی خواهیم
تمام شهــــر پر از مغــزهـــای معترض است
برای این همه سر ، چوب ِدار میخواهیم
نه خاک ِمطـمـئنــــی که بایستیم به پاش
نه ساک پر شده ... راه ِفرار میخواهیم
که سوزنی که لبان تو را به هم می دوخت
سرش از آن ور ِدیوار چین در آمـــده است
کـــه پُشت ِپای ِکســـی کـــه به راه افــتـادیم
قدم قدم فقط از خاک ، مین در آمده است
بفهـــــم ... زندگــــی ات حاصـــل تجــاوز بود
دمــار ِ ِمـــادر ِ ِاین ســــرزمین در آمـــده است
بغـــل بگــــیر تن ِگــــرم و خـیــس ِمــــادر را
اگرچه بوی کپک مانده لای ِپستان هاش
بغل بگیرش و گم شو که چشمهای کسی
مــدام خیره شده در کشاکش ِران هــــاش
فــــرار کـــن همــــه ی سال هـــــای عمـــرت را
فــــرار ... تا ته ِبن بستی ِخـیابان هــــاش ... (sm50)
دکتر فاطمه اختصاری ...
(sm27)
از من رَمَقی به سعی ساقی ماندهاست،
وَزْ صحبتِ خلق، بیوفائی ماندهاست؛
از بادهٔ دوشین قَدَحی بیش نماند.
از عمر ندانم که چه باقی ماندهاست!