از بستنی فروشی سرِ خیابون تا امنیّتی ترین لایه هایِ کشوری و لشکری . . . (sm51)
نمایش نسخه قابل چاپ
از بستنی فروشی سرِ خیابون تا امنیّتی ترین لایه هایِ کشوری و لشکری . . . (sm51)
عطاءالله بهمنش درگذشت | گزارشگر و مفسر با سابقه ورزشی ایران به دلیل عارضه سکته مغزی دار فانی را وداع گفت./ ایسنا
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خدا بیامرزتش صدایی خاطره انگیزی داشت
İrem Derici داداش این صدای خوبی داره ببین آلبومی ازش هست ؟
امیر از Naside Gokturk آلبوم بذارنقل قول:
نوشته اصلی توسط Amir [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بخصوص این آلبوم
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm50)
(sm50)
شهره ی شهر عقل را همچو اسیر می بری
دوش نخفت چشم من چشم تو بود و لشکری
هر نفس از تو در دلم شعله زبانه می کشد
جان من از خیال تو جرعه به جرعه می چشد
دوش میان خواب خود سجده کنان نشسته ام
طعنه به آسمان زدم حُرم حرم شکسته ام
زلف عبادت مرا دست تو تاب می دهد
کفر به دست خود مرا ساغر ناب می دهد
دست عطش به جان من کاسه ی آب می دهد
کوزه ی جان من چرا بوی شراب می دهد
بوسه به پای بت زدم کعبه ی دل تباه شد
پرده به پرده آسمان سوخته شد سیاه شد
حال من خراب را شهر نماز می کند
قبله به سوی قامتت راز و نیاز می کند
عقل به سجده می رود عشق قیام می کند
هستی من چو دوزخی مست سلام می کند
شرم ندارد از تو من چهره ی من بیان کند
صورت من چو شعله ای رنگ هوس عیان کند
خرقه ی من به خواب او گم شد و من به سوی او
راه سفر گزیده ام تا برسم به کوی او
حیران چو تسبیح جنون در دست عشقت واژگون
در سایه جانم گشتی و گفتند صنعانت شدم
بچه ها من یکی از درایوهام هر کار میکنم نشون داده نمیشه چه کنم ؟ ویندوزم سونه