حالا اجازه بدین یه لطیفه براتون بگم :
یه روز شوت زاده میره خواستگاری، خانواده دختره میگن دخترمون داره درس می خونه. میگه باشه پس من میرم دو ساعت دیگه میام - هرهرهر(sm50)
نمایش نسخه قابل چاپ
حالا اجازه بدین یه لطیفه براتون بگم :
یه روز شوت زاده میره خواستگاری، خانواده دختره میگن دخترمون داره درس می خونه. میگه باشه پس من میرم دو ساعت دیگه میام - هرهرهر(sm50)
ما از اون زمان میایم که هر سیم کارتی اساماس نداشت.. صدای اساماس کلاسش خیلی بیشتر از زنگ خور گوشی بود
مامان زنگ زد گفت قبل عید میای خونه؟ گفتم آره. گفت کی؟ گفتم هر موقع شیشهها رو تمیز کردین
سال 93 ی سال معمولی م3 هر سال شروع شد و با بدترین شکل ممکن برام تموم شد 4 / 5 شکست بد روحی / عاطفی / مالی داشتم / امیدوارم سال جدید نمیگم خوب ولی م3 آخرای امسال نباشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط Peyman [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خدا قوا عمو .... پیشکسوتی پسنقل قول:
نوشته اصلی توسط MaSiHa [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
رفتم داروخونه کاندوم بخرم..یارو گفت: چه نوعش باشه؟گفتم یه خوبشوبده دیگه فکرکن واسه خواهرخودت میخوام
دکتره وارد بود سرم سه تا بخیه بیشتر نخورد
(sm74)(sm36)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mojtaba00222 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پیرزنه 109 سالشه اکانت فیسبوک داره
ما 109 سالمون بود پامونو جلو بزرگتر دراز نمیکردیم
پسر دخترخالم 9 سالشه تو مدرسشون شاگرد اول شد بعد وقتی من 9 سالم بود از مدرسه فرار میکردم میرفتم با دخترای کوچمون لی لی بازی میکردم
یه بار نمیدونستم ولنتاینه رفتم در کافه ای که پاتوقم بودو باز کردم دیدم همه دختر پسرن حس اون کچله رو داشتم که رفت سلمونی گفت اومدم آب بخورم