هادی یادته اولین روز مرخصی اموزشی ادما برات یه جوری بودن(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hadi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نمایش نسخه قابل چاپ
هادی یادته اولین روز مرخصی اموزشی ادما برات یه جوری بودن(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hadi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
منتظر اپیزود 9 (sm50)
خدمتم بخور بخواب بود از اول تا آخر پشت کامپیوترنقل قول:
نوشته اصلی توسط Mehdi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
فرماندم فرمانده قرارگاه هم بود مرخصی دست خودمون بود
- اوایل دو ماه به دو ماه استحقاقی میرفتم اواخر یک ماه یک ماه(sm70)
آره واقعا یادمه شخصیا رو میدیدم حسرت میخوردم ولی دخترا رو میدیدم یه خورده برام عجیب بودن (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Mehdi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یه بار رفتیم رو درخت سیب دوتا دختر اومدن تیکه انداختن گفتن نگاه اینجا چقدر میمون ریخته (sm2)(sm30)
منم کلا کار تایپ اینا رو میکردم کارای دادگستری و اینا تشویقی هم می گرفتم بگم سرت گیج میره کلا سرباز ستادی بودم(sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Allaxa [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال تبدیل . . . (sm118)
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چه نگاهی می کردن به ادم انگار از غار اومدیم(sm2)(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hadi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو چرا این رو میگی یادمه موقع برگشتن به اداره اون بالا یه خوابگا دانشجویی دخترونه بودم هادی هر چی بگم کم گفتم بستنی گرفته بودم داشتم می خوردم دختر برگشته بم میگه سرباز هم بستنی می خوره(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hadi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در کل پادشاهی بود به نظرم (sm120) رئیسم رئیس آموزش بود توبیخ میزدیم برای کادریها بخاطر ضعف آموزشنقل قول:
نوشته اصلی توسط Mehdi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ینی کافی بود چن کلمه تو گوش رئیسمون صحبت کنیم توبیخ بخوره تو سر یارو