همه فقط با تو همدردی میکنند
ای کاش فقط یک نفر پیدا میشد
که صادقانه می گفت :
نگران نباش ؛
با هم درستش میکنیم...
چارلي چاپلین
نمایش نسخه قابل چاپ
همه فقط با تو همدردی میکنند
ای کاش فقط یک نفر پیدا میشد
که صادقانه می گفت :
نگران نباش ؛
با هم درستش میکنیم...
چارلي چاپلین
مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت. اینطور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی می رفت.
مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد؛ کجا می روی؟
مرد اسب سوار جواب داد؛
نمی دانم از اسب بپرس!
این داستان زندگی خیلی از مردم است.
آنها سوار بر عادتها و باورهای غلطشان می تازند، بدون اینکه بدانند به کجا می روند.
از کتاب "اثر مرکب" نویسنده دارن هاردی
ما انسانهای عجیبی هستیم
وقتی به دستفروشی فقیری میرسیم که جنس خود را به نصف قیمت می فروشد با کلی چانه زدن او را شکست میدهیم و اجناسش را به قیمت ناچیز می خریم
بعد به کافی شاپ لوکس شخص ثروتمندی میرویم و یک فنجان قهوه را ده برابر قیمت نوش جان میکنیم و انعامی اضافه نیز روی میز میگذاریم و شادمانیم
شادمانیم که فقیران را فقیر تر میکنیم
شادمانیم که ثروت مندان را ثروتنمند تر میکنیم
این است فقر فرهنگ....
پیر شدن ربطی
به شناسنامه ندارد
همین که در دیروز
زندگی کنی از آینده
بترسی و زمان حال را نبینی
بی آرزو باشی
بی رویا باشی
بی هدف باشی
عاشق نباشی
برای رسیدن به عشقت خطر نکنی
خدا ازهرچه بگذرد ، از حق الناس نمی گذرد ...!
حواسمان باشد ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ ،
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ ...
با " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ ،
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ ...
ﺑﺎ " ﺯباﻥ " ﻣﯿﺸود جدایی انداخت ،
با " زبان " میشود آشتی داد ...
با " زبان " میشود آتش زد ،
با " زبان " میشود آتش را خاموش کرد ...
حواسمان به دل و زبانمان باشد : " آلوده اش نکنیم ..."
غیبت نکنیم
تهمت نزنیم
وضو میگیری اما در عین حال اسراف میکنی
نماز میخوانی..
اما با برادرت قطع رابطه میکنی
روزه میگیری..
اما غیبت هم میکنی
صدقه میدهی..
اما منت هم میگذاری
بر پیامبر و آلش صلوات میفرستی..
اما بد خلقی میکنی
صبر کن ......
ثوابهایت را در کیسه سوراخ نریز......
برای عمل کردن بدن انسان
باید اورا بیهوش کرداما
برای عمل کردن روح انسان
باید او را بیدار کرد
لئوتولستوی
با کسی نباش که هر لحظه مجبور باشی خودت را به هر اجباری لای لحظه هایش جا بدهی...
با کسی باش که لحظه هایش را روی مدار ِتو تنظیم کند..
با کسی که مشغله هایش را بخاطر تو دوست داشته باشد...
که تو را بخواهد.. که اولویت اولش باشی... !
ارزشِ تو خیلی بالاتر از یدک بودن است..
جنس اعلا باش.. جنس اعلا که یدک نمی شود!!!
یاد بگیر که هر ماندنی ارزشش را ندارد..!
گاهی تنها بودن شرف دارد... به ماندن های یک طرفه ی تحقیر آمیز،که تمام شخصیت و انسان بودنت را زیر سوال می برد..
یاد بگیر گاهی تنها بودن، ترجیحِ خودت باشد...!
خیلی وقت ها غرور واقعا چیزِ خوبیست...!
نرگس صرافیان طوفان
هیچ چیز در دنیا
بدتر از معمولی شدن برای کسی نیست،
تبدیل به روزمرگی شدن
از اینکه حضورت برای یک نفر بشود
مثل مسواک زدن
مثل شانه کردن
که اگر حوصله داشت سراغت را بگیرد و اگر نداشت بگوید بماند برای بعد،
دیر نمیشود
به خودتان احترام بگذارید
با کسی بمانید
که اولویتش باشید
که برایش دغدغه بشوید
کسی که هر لحظه یادتان در خاطرش رژه برود
کسی که به کار به خواب و استراحتش بگوید:
بایستید،
اول "او"...
همین که هستی
همین که لا به لای کلماتم نفس می کشی
راه می روی
در اغوشم می گیری...
همین که پناه واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست...
همین که کلماتم از بی "تو"یی یتیم نشده اند
کافی ست برای یک عمر ارامش
باش!
باش...
واقعی باش و بمان...
گاهی دلمان ضعف می رود
برای خنده "کودکی"..
برای لبخند "مادری"..
برای دعای "پدری"..
اما من هر لحظه ضعف می کنم..
برای "اخمهايت"..
برای "غر زدن هایت"..
برای چشم غره هایی که می روی ..
آخ..
که این ضعف لعنتی جان می کند..
هیچ وقت نگفت دوستت دارم
ولی همیشه
شالی را سر می کند
که میداند به او نمی آید
اما
من برایش گرفته ام …
وقتی به تو فکر میکنم !
همه ی وجودم را
فرا می گیرد ؛
این حس نحس نداشتنت . . .
یڪے بود...
ولے دِلش واسہ مَن نبود...
یڪے بود...
ولے حواسِش با مَن نبود...
یڪے بود...
زِندگیم شُد ولے دوسَم نداشت
یڪے بود...
ولے آخرشَم بهم گفت دوسِت نَدارم
یڪے بود...
ولے بےمَعرفت شُدُ رفت...
یڪے بود...
ولے با این ڪہ رفتہ امّا هنوزَم از داغِ عِشقش دارَم مےسوزَم
بِلاَخره رَسیدم بہ داستان عِشقم ڪہ یڪے بودُ یڪے نبود
اهای غریبه دیگه دوسم نداری(sm81)(sm70)
نه، دیگه دوست ندارم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamidjalab1 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm51)
ب.ک(sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط KamkarDel [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm35)نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamidjalab1 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm127)
زمان ارزشمند ترین منبع توئه،
مطمئن باش با آدمهای درست میگذرونیش
لطفا حساب هایتان را تا قبل عید تسویه کنید
بوسه هایی که بدهکارین
ببخشید هایی که از سر غرورتان نگفته اید
شاخه گل هایی را که میتوانستید هدیه دهید و نداده اید
دلی را میتوانسید به دست بیاورید و نیاورده اید
ماندن را بلد بودید و رفتن را ترجیح دادید
حتما نباید حسابمان مالی باشد
همین ها را گفتم میتواند یک عمر خوشبختی را به تو هدیه دهد
اوضاع مالیمان خوب نیست
حداقل حساب های عاطفی مان را تسویه کنیم
روزهای پایانی ساله...
یادمون باشه
دل تکونی
از خونه تکونی مهمتره…
دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال
یادش دلتو به درد آورد
از خاطره هایی که گریه هاش
بیشتر از خنده هاش بود
از نفهمیدنِ اونایی که همیشه فهمیدیشون
دلتو بتکون از کوتاهی هایِ خودت
دلتو بتکون... یه نفسِ عمیق بکش
سلام بده به بهار
به اتفاقایِ خوب
به خودت قول بده تو سالِ جدید
بیشتر دوست داشته باشی
بیشتر باشی، بیشتر بخندی
بیشتر خودتو تو آینه نگاه کنی و لبخند بزنی و بگی:
تو فوق العاده ی !
خوبه بدونیم داشتن دل بزرگ، "هنره"
و بیایید دلمون رو بزرگ کنیم…!
یاد بگیرید محکم بودن را.
قوی بودن را.
کوه و سنگ بودن را..
لازمتان میشود برای وقت هایی که آدم های زندگیتان دستشان میرود روی نقطه ضعفتان و
دلتان را بند میکنند به نبودنشان..
یاد بگیرید که هیچ جای زندگی جواب محبت هایتان چیزی نمیشود که شما میخواهید ..
از من به شما نصیحت
قوی بودن را یاد بگیرید برای تمام روزهایی که قرار است تنتان بلرزد از آدم هایی که قلبتان میلرزانند..
دلم میخواست کسی باشد که مرا "بلد"باشد..
بلدبودن مهم ترازعاشق بودن یاحتی دوست داشتن است..
کسی که تورابلدباشد باتمام پستی وبلندی هایت کنارمی آید
میداند کی سکوت کند
کی دزدکی نگاهت کند
کی سرت دادبزند
وکی دراوج عصبانیت تورامحکم درآغوش بگیرد...
همه از اسفند و تکاپویش
حرف می زنند
و من
به فکر " دل " تکانی ام ..
چه بسیار ناگفته هایی
که دردلم خاک می خورند
و همه از آن بی خبرند ..
چه حال و هوایی دارد
این روزهای آخرین اسفند ،
انگار کسی
تو را وسوسه می کند
که بی پیشوند و پسوند
بلند بگویی
دوستت دارم ...
(sm127)
حال آدم که دست خودش نیست
عکسی میبیند، ترانهای میشنود، خطی میخواند
اصلا هیچی هم نشده یکهو دلش ریش میشود...
حالا بیا وُ درستش کن
آدمِ دلگیر منطق سرش نمیشود
برای آنها که رفتهاند آن ها که نیستند، میگرید
دلتنگ میشود حتی برای آنها که هنوز نیامدهاند...
دل که بلرزد دیگر هیچ چیز سرِ جای درستش نیست
این وقت ها انگار کنار خیابانی پر تردد ایستادهای
تا مجال عبور پیدا کنی
هم صبوری میخواهد هم آرامش
که هیچکدام نیست!
آدم تصادف میکند
با یک اتوبوس خاطرههای مست...
به جنگ که فکر میکنم ،
زخمی میشوم ...!
به کویر که فکر میکنم ،
تَرَک برمیدارم ...!
به آسمان که فکر میکنم ،
پایین می افتم ...!
و هر وقت ،
به جنگل می اندیشم ...
گله ای از گوزن ها ،
از رویَم رد میشود ...!
جرأت فکر کردن ،
به تو را ندارم ...!
دریا نام عمیقی ،
برای یک معشوقه است ...!
و من هیچ وقت ،
شنا کردن بلد نبوده ام ...!
سفر بخیر اسفند ! کوله بارت را بستی ؟ چیزی را فراموش نکرده باشی!
مثلا خاطره ای ، دردی ، غمی !
حواست باشد همه را برداری
دِر چمدانت را محکم ببندی!
فروردین دارد می آید! میدانی که چمدانش سبک است پر از شکوفه !
وقتی رسید میخواهم وصلشان کنم روی درخت های حیاط !
میخواهم بهار را دل انگیز کنم...
عشق را نشانش بدهم
قدم زدن زیر باران ، آن هم دو نفره ،شانه به شانه را یادش بدهم
به بهار بفهمانم سه ماه فصلش باید دوست داشتن باشد ، پر از روزهای خوب ، پر از قرارهای عاشقانه ...
اسفند جان بودنت کافی است وقتت تمام شده
بو کن ! بوی سمنو می آید بوی سنجد ! بوی پول های تا نخورده ی لای قرآن !
معطل نکن پستت را تحویل بده بهار پشت در است !
عالی بود(sm81)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammadho3in [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm175)
مردتنها..سیگار...پشت سیگارش درد
در کنارش آرام سایه ی یک ولگرد
خسته می شد می رفت,با خودش بر می گشت
سایه او بود انگار, او خودش را همدرد
_بچه ها را؟…_زن برد...لعنتش بر من ماند
از خودم بر من رفت,گونه هایش را زرد..
پک بعدی در دود.._او مرا می فهمید
_قول می خواهم زود,تکیه ام باشی مرد!
قول را یک شب دود,در خودش از رو برد
شمع شد زن تاصبح,در دلش غم پرورد
_مرد من را افسوس,"عاشقانه می سوخت"
ساک خود را می بست...مرد زاری می کرد
مرد تنها...سیگار..پشت سیگارش بغض
از کنارش می رفت,سایه ی یک ولگرد ...
آریو همتی ...
اگه نظر من رو بخوای،
دلتنگی یه جور بیماریه.
مثل سرطان، که خوشخیم و بدخیم داره.
که اگه کاری براش نکنی از پا درت میاره.
کسی که میگه دلش برات تنگ شده
و برای دیدنت کاری نمیکنه،
یا داره دروغ میگه، یا معنی دلتنگی رو نمیدونه!
بارالها…
از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم،
نكند فرق به حالم ....
چه براني،
چه بخواني،
چه به اوجم برساني
چه به خاكم بكشاني…
نه من آنم كه برنجم،
نه تو آني كه براني...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم،
نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي،
در اگر باز نگردد، نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهي چه نخواهي...
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهي...
به جملات عجيب فكر نكنيم!
همينها عجيبترينند:
- يه ليوان آب گذاشتم بالای سرت.
- صبح بيدارت میكنم.
- ناهار خوردي؟
- يه چيزی بذار پشت كمرت، اونجا بشين.
- برای تو چی بكشم؟
و ...
همينها.
اگر يك روز كلمهها حرف بزنند و دربارهی خودشان توضيح دهند، بیشك "پيشم" كلمهایست كه در صحبتهايش از اين میگويد كه هيچ وقت فكر نمیكردم قبل و بعد از تمام عاشقانهها قرار بگيرم!
پيشم بمان!
بیا پیشم.
از پيشم نرو.
پيشم باش ...
صابر_ابر
وقتی یکی باهاتون درد دل میکنه و از شکست عشقیاش میگه ، بدترین و اشتباه ترین حرف های ممکن اینه که مثلا ...
بی خیال بابا مگه آدم قحطه
اصلا حیف تو نبود ؟ ...
یا بگی؛ اینا همش یه تجربه است .
یا بگی؛ دختر های امروزی فلانن
پسرهای امروزی فلانن
عشق هم عشق های قدیم
بابا اینا رو خودش هم میدونه ، این حرفها رو خودش هم به خودش زده پدر و مادر و نزدیکانش هم هزار بار توی سرش زدن
به جای این حرفا ، بغلش کن بگو :
شاید نفهمم چقدر ولی میبینم داری عذاب میکشی.
حق داری ناراحت باشی ، از دست دادن یک نفر که دوستش داری، چه خوب، چه بد، سخته، شکست در یک رابطه چه درست، چه اشتباه، دردناکه؛
من نمیتونم چیزی رو تغییر بدم ولی کنارت هستم. بیا حرفهات رو به من بزن.
بیا گریه هات رو روی شانه های من بکن. بیا به من تکیه کن. کنارت میمونم تا باز حالت خوب بشه .من رفیقت هستم. رفیقت.
دستاشو بگیر. بگذار خوب گریه کنه. دوستت فقط احتیاج به یک دوست داره... همین !
وقتی تو دنیای منی ، درگیر دنیا نیستم
دنیا اگه ترکم کنه ، من با تو تنها نیستم
هر روز با برق نگات ، دنیامو روشن میکنم
من با تو ، تو این لحظه ها ، احساس بودن میکنم
بود و نبود من تویی ، انگار بی تو نیستم
پای همه دلتنگیات ، من مثل کوه می ایستم
من با تو میتونم فقط ، دنیامو زیباتر کنم
دستامو محکمتر بگیر ، احساستو باور کنم
من خوب میدونم که تو ، دائم به فکر رفتنی
حتی اگه ترکم کنی ، بازم تو دنیای منی
من بیقرارت هستم و تو بیقرارم نیستی
احساس پوچی میکنم ، وقتی کنارم نیستی
من بی تو نابودم ، بری ، دنیا جوابم میکنه
دلشوره های رفتنت ، هر روز آبم میکنه
(sm127)
ما کتاب کهنه ای هستیم سرتا پا غلط!
خواندنی ها را سراسر خوانده ایم امّا غلط!
سال ها تدریس می کردم خطا را با خطا
سال ها تصحیح می کردم، غلط را با غلط!
بی خبر بودم دریغا از اصول الدین عشق!
خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط!
دین اگر این است ! بی دینان زِ ما مؤمن ترند
این مسلمانی ست آخر؟ لا غلط الّا غلط !
روز اوّل درس مان دادند، یک دنیا فریب
روز آخر مشق ما این بود: یک عُـقـبا غلط!
گفتنی ها را یکایک هر چه باد و هر چه بود
شیخــنا فرمود امّا یا خطا شد یا غلط!
گفتم از فرط غلط ها دفتر دل شد سیاه!
گفت می دانم غلط داریم آخر تا غلط !
روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت
دیده ی من یک غلط می دید و او صدها غلط!
یا رب از تو مغفرت زیباست، از ما اعتراف
یا رب از تو مرحمت می زیبد و از ما غلط!
زندگى مثل يک كامواست
از دستت كه در برود، مى شود
كلاف سر در گم،گره مى خورد، میپيچد به هم، گره گره مى شود،بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله وا كنى
زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود، کورتر مى شود
يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد، بايد سر و ته كلاف را بريد
يک گره ى ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محوكرد،جورى كه معلوم نشود" يادمان باشد "
گره هاى توى كلاف
همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند
همان كينه هاى چند ساله
بايد يک جايى تمامش كرد
سر و تهش را بريد.
زندگى به بندى بند استْ به نام "حرمت" كه اگر پاره شودتمام است.