ملوان متخصص بردن حریف تو اینجور زمیناس
نمایش نسخه قابل چاپ
ملوان متخصص بردن حریف تو اینجور زمیناس
(sm50)
مال ما زده 1 مهر . . .نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sahand.M [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
مگه دبستانه که از 1 مهر برم . . .
تازه منم زود می رم ، در اصل باید از اوّل آبان برم . . . (sm59)
ثانیه ای اگه صرف آموزش آکادمیک این مملکت شیری کنم . . . (sm50)
چه عجیب :| (sm77)نقل قول:
نوشته اصلی توسط SaSan69 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تازه عجیب تر هم میشه آرمین ! مثلاً این لینک الان 3 روزه که از نت هم راه اول میام تالار برام چیلتره ! در حالی که با ای دی اس ال چیلتر نیست !!!
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو زندگیت تا میتونی اشتباه کن،
اشتباهات زندگیت باعث میشن درس
بگیری نه آدمای زندگیت.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Meysam Molaei [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm2)رفیق هستم ولی باهوش نه .
عشق رو برام توضیح بده
+اوم خب عشق مثله قطره های بارونه که میوفته رو شیشه ماشین، اولش حواست نیست ولی یهو چشمت میخوره به شیشه ماشینت برات بی اهمیته اما برمیگردی و نگاش میکنی حتی خودتم میدونی آخرش پاک میشن ولی بازم نگاش میکنی کم کم برات جذاب میشه حواست از همه جا پرت میشه وقتی قطره های بارون بیشتر میشن مثه بچه ها ذوق میکنی و با چشمات بهشون میگی دوست دارم میگذره یه ساعت یا حتی کمتر یهو میبینی دارن ناپدید میشن بزور میخوای نگهشون داری انگشتتو روشون میزاری که نیوفتن اما اونا هیچ توجهی بهت ندارن، وقتی عاشق بشی همینطوریه اون اگه بخواد بره بدون توجه بهت میره پس بهتره تلاشی برایه موندش نکنی...
همیشه میگفت منو تو فقط دوستیم نه چیزه بیشتری، از نظره من که اینطور نبود من با تمامه وجودم باهاش حرف میزدم اون تمامه وقتشو با من حرف میزد حتی از باشگاه،خواب،دیدن سریال مورده علاقش و بیرون رفتنش میگذشت تا من ناراحت نشم و همیشه باهم حرف بزنیم، کلی بگم فقط موقع غذا خوردنو خواب و باهم صحبت نمیکردیم که البته یا فکرمون یا رویامون تو ذهته هم بود فکره این که یه روز بخوایم سرد بشیم برامون مثه یه جک بود یعنی واس اون من میدونسم که یه روز بخاطر یه نفر دیگه ترکم میکنه چون ما فقط دوست بودیم...
نمیفهمم آخه این که یه دوستیه ساده نبود ما تو دلمون تو وجودمون ماله هم دیگه بودیم وقتی داشتی وابستم میکردی یادت نبود که ما فقط دوستیم نه چیزه بیشتری؟
دوستیه هیچ دختر و پسری که به اندازه ما وابسته بودن معمولی نیست...