ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﻃﯽ ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻋﻤﻞ ﭘﺮﻭﺗﺰ ﺳﯿ.ﻨﻪ، ﻧﺴﻞ ﻣ.ﻤﻪ ﺍﺻﯿﻞ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﭘﻠﻨﮓ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺸﺪﺕ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ
ﺍﻧﻘﺮﺍﺿﻪ !!!
ﺣﺎﻻ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﻰ ٢٠١٨ ﻋﻜﺴﺸﻮ ﺑﻨﺪﺍﺯﻥ ﺭﻭ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻯ ﺗﯿﻢ ﻣﻠﻰ
نمایش نسخه قابل چاپ
ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﻃﯽ ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻋﻤﻞ ﭘﺮﻭﺗﺰ ﺳﯿ.ﻨﻪ، ﻧﺴﻞ ﻣ.ﻤﻪ ﺍﺻﯿﻞ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﭘﻠﻨﮓ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺸﺪﺕ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ
ﺍﻧﻘﺮﺍﺿﻪ !!!
ﺣﺎﻻ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﻰ ٢٠١٨ ﻋﻜﺴﺸﻮ ﺑﻨﺪﺍﺯﻥ ﺭﻭ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻯ ﺗﯿﻢ ﻣﻠﻰ
من فارغ التحصیل هم بشدم، پی کار هم برم باز بابام میگه تو نمیخوای رشتتو عوض کنی بری پزشکی.
معماری آخه؟
(sm2)(sm2)(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط special [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
فدا بشم (sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hadi 0021 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خیلی ممنونم ، به زحمت نیفت من همینطوری که هستمو دوس دارم ؛ راحتم ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ای بابا ای بابا ؛ بزار بپره اگه مال تو باشه برمیگرده غصه نخور ؛ حتا روایت داریم هاردی خوبه که هارد جَلد عادم باشه ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAVI [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
قدیما طبق شغل افراد براشون نام خانوادگی انتخواب میشد، مثلا: خیاط=خیاطی.زرگر=زرگری. معمار=معماری. با این مثال میفهمیم جد سوشا مکانی جاک.ش بوده
+: آقا داماد چیکارهن؟
-: انتخاب رشته میکنن!
+: به،به، آفرین، کجا؟
-: سر دیگ آش رشته!
فیسبوک می پرسه به چی داری فکر میکنی،توییتر می پرسه چه خبر، فور اسکوئر می پرسه کجایی، کم کم اینترنت داره تبدیل به یک دوست دختر سمج میشه
سعی کردم سکوت محض شوم
خشم را در خودم مهار کنم
سعی کردم به باد فکر کنم
تا که از پنجره فرار کنم
بپرم در کتاب و کاغذها
تا به دنیای قصّه ها برویم
سعی کردم که صندلی ها را
بادبادک کنم هوا برویم
سعی کردم که لرزش دستت
در سرم رقص بندری بشود
اشک های تو چشمه ای جوشان
وسط دادگستری بشود
سعی کردم که حرف های وکیل
بشود ابتدای یک آواز
ناگهان با فشار یک دکمه
رفته باشم به لحظه ی آغاز
همه ی فیلم را عوض بکنم
مثل بعد از شراب، استفراغ!
جلوی چشم هام دود شوند
همه ی چیزهای توی اتاق
در اتاقی که نیست چرخیدم
با تویی که نبود حرف زدم
مثل یخ در عبور تابستان
پاک شد خاطرات خوب و بدم
سعی کردم که آدمی باشم
خارج از دادگاه، از زندان
خارج از شعر، فلسفه، اخلاق
خارج از گریه زیر هر باران
خارج از گریه در میان کتاب
خارج از شانه های محکم مرد
خارج از بوی وحشیانه ی زن
خارج از عشق، خارج از سردرد...
سعی کردم شبیه موشی پیر
وسط راه های پیچاپیچ
خسته از هیچ راه افتاده
در نهایت رسیده است به هیچ!
قصّه را هر کجا شروع کنم
آخرش این اتاق غمگین است
تا ابد هم اگر فرار کنم
باز هم سرنوشت من این است...
سید مهدی موسوی
دختر مردم، کچلم کرده
امسال و هرسال دست به سرم کرده
نگذار حس کنند تو و ترس توت را
نگذار بشنوند صدا یا که بوت را
نگذار بغض، پُر کند از غم گلوت را
از من نخواه خواب نبینم سقوط را
دارند می برند مرا، آه فاطمه!
فاطمه اختصاری
پ.ن به امید آزادی جفتشون (sm50)
شعر دختر همسایه شبای تابستون گاهی میومد روی بوم، تو مناطق شمالی کشور کاربرد نداره. چون همه بوماش شیروونیه دختر همسایه پرت میشه پایین