خدا اون جد سومی منو هم ببخشو بیامرزه که معرفی کردم بهت (sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAHAK [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نمایش نسخه قابل چاپ
خدا اون جد سومی منو هم ببخشو بیامرزه که معرفی کردم بهت (sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAHAK [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
فدا داشم (sm10)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Malware [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
با خنده نه تنها آدمی ، بلکه تمام دنیا هم قشنگتر میشه
[QUOTE=rebasss;248400]من تاپیکو دنبال میکنم آره آقایی ..نقل قول:
نوشته اصلی توسط cherry [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ولی شما آقاتر از این حرفایی ، شما تاج سری (sm32)
اونایی که موافقن داشمون
rebasss خیلی هم آقاست ....لایک قشنگه رو بیان
سالها پیش در یکی از مدارس، پسربچه ای به نام فری همیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشد
هیچکدام از معلمان او رادوست نداشتند روزی خانم احمدی مادرش را به مدرسه خواند و درباره وضعیت پسرش با وی صحبت کرد
اما [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] بجای اصلاح فرزندش تصمیم گرفت که به شهر دیگری مهاجرت کند،
بیست سال بعد خانم احمدی بعلت ن[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] دربیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت، عمل خوب بود، هنگام به هوش آمدن،
دکترجوان رعنایی را در مقابل خود دید که به وی لبخند میزد میخواست از وی تشکرکند اما بعلت تأثیر داروهای بیهوشی توان حرف زدن نداشت
با دست به طرف دکتر اشاره میکرد و لبان خود را به حرکت در می آورد انگار دارد تشکر میکند اما رنگ صورتش در حال تغییر بود کم کم صورتش در حال کبود شدن بود تا اینکه با کمال ناباوری در مقابل دکتر جان باخت ،
دکتر ناباورانه و با تعجب ایستاده بود که چه اتفاقی افتاده است ، وقتی به [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] برگشت
فری نظافتچی بیمارستان را دید که دوشاخه دستگاه کنترل بیماران قلبی را درآورده وشارژر گوشی خود را به جای آن زده است ،
نکنه یه موقع فکر کردین [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]دکتر شده و از این حرفا ، نه بابا، از اون نظافتچی بودنم اخراج شد اون الاغ رو چه به این حرفا
میگن شبایی که خوابت نمیبره یکی داره بهت فکر میکنه
بابا انقد به من فک نکنید بزارید بخوابم دیگه!!(sm27)
ﻫﻤﮕﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﻫﺴﺘﻴﻢ…
ﺩﻳﮕﻪ ﻳﮑﻤﯽ ﮐﺮﻡ ﺭﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻩ !
یارو از بس براى حیف نون [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] ساخته بود خسته شد...
با خودش گفت : حالا کارى مى کنم که اون براى من [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] بسازه
رفت تو کوچه حیف نوناینا جلوى خونه حیف نونیه سنگ
برداشت و تق و تق شروع کرد به سنگ زدن به تیر چراغ برق
حیف نوناز خونه اومد بیرون به یارو گفت : چکار مى کنى عمو ؟؟؟
یارو گفت : اینجا خونه رفیقمه ، هر چى در میزنم انگارى خونه نیستن
حیف نونیه نگاهى به بالاى تیر چراغ برق کرد و گفت :
باید خونه باشن ، چراغشون که روشنه !!!!!!!!!!
خودکشی مال خارجیاست.....
ما یه نون و ماستم بخوریم سرطان میگیریم میمیریم
رفتم تو مجلس ختم، از بغلیم پرسیدم بنده خدا برای چی فوت شدن؟؟
دختره گفت : سرطان ترموستات داشتن....!!!!!
من :|
صاحب عزا :|
پروستات یارو :|
واقعا یکی از سخت ترین لحظات زندگی بود...!!!
ما که خیلی خاطره داریم از این قضیه...![فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (6 کاربران و 0 مهمان ها)
Malware، 123321، cherry، moein، rrezaei7280، vangelis
تاپیک بسته شد واسه مهمونای گرامی ؟ (sm120)
چرا یهو سوت و کور شد (sm171)
دختره به حیف نون میگه : میخوام شریک زندگی ات بشم ....
حیف نون : شرمنده کار شریکی به درد نمیخوره
پارسال با یه نفر شریکی چند تا گوسفند خریدم ....
پشگل هم گیرم نیومد .... همه شون مُردن !!!!!!
یه روز سرکلاس داشت فلسفه ی خر و الاغ رو توضیح میداد
رو کرد به ما و گفت :میدونستین خـــر و الاغ یعنی بزرگیمثه خَر پول،خرکیف،خرخونیو ...بعد در ادامه گفت :میدونین همه ی شما خر هستین با این تفاسیرمنم گفتم :عه استاد شما شکست نفسی نفرماییدما کجامون خره؟چشاتون [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] میبینهخری از خودتونهاگرم یه خر اینجا باشه شماییندرواقع شما از هممون خر ترینهیچی دیگه خیلی شیک انداختم بیرون :|واقعا از یه خر انتظار نداشتم :|
امروز خسته از [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] برگشتم خونه خودمو پرت کردم رو مبل،
داداشم پا شد رفت یه لیوان آب برام آوردبا تعجب گفتم چی شده مهربون شدی؟؟!!!گفت امروز تو کلاس دینی گفتن:یه نفر به یه سگ خسته آب داده رفته بهشت
پسر داییم رو (۶سالشه) بردمش مسجدوقتی نماز تموم شد
دست بغل دستیشو گرفت و جای اینکه بگه خدا قبول کنه گفت :" لایک برادر لایک "هیچی دیگهمن که اون لحظه در افق محو شدمبغل دستیشم از شدت [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] داشت موکت رو گاز میزد
نت رو بدون پسر تصور کنین:
......دخدره عکس میذاره:تعداد لایک:2 تاتعداد کامنت :4 تاکامنتها: اه بازم این لباستو پوشیدی؟خانومی این رژ اصـــن بهت نمیاددیسلایک!بعلــــــــــه پسر که نباشه زندگی جریان نداره .
[QUOTE=Malware;248380](sm120) یه چیزی گفتی که یه درصدم اطلاعاتی در موردش ندارم. (sm2)
والا (sm120) بعد تازه زیرشم نوشتن فاقد ارزش می باشد. (sm172) (sm120)
تا اسمم جزو قشر کارمندا در نرفته، حاظر. (sm120)
عیب نَرِه ، منم اطلاعات نَرَم (sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط cherry [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تو مشکوک به مچ درد هستی ، فردا ازت آزمایش مچ میگیرم (sm70)
خوب همه چیزا رو میشناسیا ، بابا این کارِ (sm70)
دهنت سرویس (sm70)نقل قول:
من تاپیکو دنبال میکنم آره آقایی ..
ولی شما آقاتر از این حرفایی ، شما تاج سری (sm32)
اونایی که موافقن داشمون
rebasss خیلی هم آقاست ....لایک قشنگه رو بیان
درس پس میدیم استاد آقاییون (sm70)
شبتون ارغوانی (sm127)
ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﻋﺎ
ﻣﯿﮑﺮﺩ........ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍﯾﺎﺍﺍﺍﺍ ﺍﯾﻨﺎﻫﺎﺵ ﺧﻮﺩﺑﯿﺸﻌﻮﺭﺷﻪ :)))
چی شده؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط Malware [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
کلاه قرمزی: آقای مرجی،شما میدونستی عباس آقا
غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره؟مجری: زندگی مردم به ما چه ربطی داره!؟کلاه قرمزی: بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتمبه یکی گفتم که بهش مربوط میشدمجری: کی؟کلاه قرمزی: شهین خانوم!مجری: بچه مگه تو فضولی!؟ اگه زندگیشون خراب بشهمیتونی خودتو ببخشی!؟کلاه قرمزی: مگه من مثل شمام که پدر مارو درمیاری تا ببخشیمون!؟ سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم!مجری: اصلاٌ کی به تو گفته عباس آقا یه [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] دیگه داره؟کلاه قرمزی: امروز کله ی عباس آقا رو دیدم،دوتا فرق داشت...میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیرهمجری: بچه این حرفا همش الکیه!کلاه قرمزی: اتفاقاٌ خودم هم شک کرده بودم،اگه اینجوری بود که شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی!
با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش! 😐.....هیچی دیگه دکترا میگن با یه پلاتین و 1سال صبر کردن احتمال اینکه دستم حرکت کنه هست... .
تا پونزه سالگیم فکر میکردم
اسمم زُهره است،
چون همیشه مامانم وقتی میخواست بیدارم کنه
میگفت: پاشو ظهره [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یه شب یه جا مهمون بودیم شب خوابیدنی حال نداشتم برم دسشویی ... یه بچه کنارم خوابیده بود ... برش داشتم گذاشتم تو جای خودم تو جای اون شاشیدم .... اومدم برشگردونم سر جاش دیدم تو جای من ریده (sm74)
بابام زده شبکه خارجی، گوسفنده می گه بع بع!
مامانم به بابام می گه: مگه گوسفندای خارجی هم می گن بع؟!
[QUOTE=rebasss;248431](sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Malware [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هیچی داشتم چاوشی گوش میکردم (sm132)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm2)(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط cherry [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چن روزه میرم بدنسازی
بجای آهنگای ترنس, ابراهیم تاتلیس میذارن تو باشگاه
همش فک میکنم بجای عضله [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] داره در میاد :|
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﻋﻠﯿﺨﺎﻧﯽ ﻣﻨﻮ ﺗﻮ ﺑﺮﻧﺎﻣﺶ
ﺩﻋﻮﺕ ﮐﻨﻪ
.
ﺑﻌﺪﺵ
ﺍﺯﻡ ﺑﭙﺮﺳﻪ ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ
.
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺩﺍﺩﯼ،
ﭼﺮﺍ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ
ﺭﻓﯿﻖ ﻧﺸﺪﯼ ...
.
.
.
.
.
.
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺣﻠﻘﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﮕﻢ
ﺍﺣﺴﺎﻥ ﺟﺎﻥ ... ﻣﻦ ... ﻣﻦ ... ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ
ﮐﺮﺩﻡ ...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﯾﻪ ﻧﯿﺴﺎﻥ ﻭﺍﻧﺖ ﺩﺍﺭﻩ ، ﭘﺸﺘﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
“ﺧﻼﻑ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺷﮑﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ”
ﺑﻌﺪ ﺷﺒﺎ ﺑﺎ ﻭﺍﻧﺘﺶ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﺯﺩﯼ …
خلاف [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اشکهای مادر [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نیسان وانت [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
همسایمون [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﺷﻮﻥ ﺟﺎﻣﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﭙﻮﺷﻮﻧﻦ
.
..
.
.
.
ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﯾﻪ ﺷﻮﺭﺕ ﭘﺎﺵ ﮐﻨﻢ !!!!!.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
آمیـــــــــــن (sm70)
یه رفیق ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯿﺮﻩ ﺧﺮﯾﺪ؛
ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮ ﭼﻨﺪ ﺧﺮﯾﺪﯼ :|
مورد ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻃﺮﻑ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ؛ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺷﯿﻄﻮﻥ
ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺘﻪ :
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺕﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺟﺪ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺕ
ﻛﺜﺎﻓﺖ کله ک...یری
ﻣﻦ ﻋﻤﺮﺍً ﺍﮔﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺳﻪ
رو اعصاب تر از مهمونی که شب می مونه مهمونیه که شب مونده و صبح زودتر از همه بیدار می شه جاشو جم می کنه و عین منگولا میشینه یه گوشه منتظر بقیه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خیلی مخلصیم داش (sm127)(sm10)
رحمتی (sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یو آر ماچ مور مستر (sm70) اوکی... شُر (sm127)
به افتخار شیخ (sm111)
ﺭﻭﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺷﻔﺎﻫﯽ ...
ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ
ﺍﺻﻼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﮐﺘﺒﯽ
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ...
ﻫﺮ ﮐﺲ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ ...
ﺍﺯ 50 ﻧﻔﺮ، 3 ﻧﻔﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ
ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ
ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻤﺎ 10 ﻧﻤﺮﻩ ﮐﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ،
ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻧﻤﺮﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﯾﻦ 3 ﻧﻔﺮ ﻫﻢ 20 ﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ...
ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ : ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻇﻠﻢ ﺭﻓﺘﯿﺪ ...
"ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﺱ ﻇﻠﻢ ﺳﺘﯿﺰﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ "...
* ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﻧﺶ*
تو مترو جوری شده که هرکی فک کنه یه چیزی تو کیفش اضافیه، پا میشه میفروشتش :||
اوندفه دختره در کیفشو باز کرد یه بسته بالدار در اورد با دوتا شورت ویه سوتین
زنا داشتن نیگا میکردن بخرن .
دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره...
حالا داری بایکی صحبت میکنی،یه تف کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تودهنت...
اینارو گفدم که بگم دنیا به همین اندازه ایــــــــــــــــریه
ایمان بیارید کزکژااااااااااااااااااا.