به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، آنچه می خوانید خاطره ای است از زندگی شهید ذبیح الله عامری:
مهمان داشتند؛ براي شام دعـوت كـرده بودنـد. وقتـي سـفره را پهـن كردند، از خانمش سؤال كرد: «براي همسايه غذا برده ايد؟» خانمش جواب داد: «نه!»
گفت: «يك بشقاب غذا براشون ببرين! بوي غذا رو شنيده اند، خدا رو خوش نمياد!»
غذا را كه براي همسايه بردند، آنوقت ذبيح الله شروع به خوردن كرد.
بوي غذا صداش چجوريه ؟(sm77)