هوس ماچ و موچ بازی کردم
نمایش نسخه قابل چاپ
هوس ماچ و موچ بازی کردم
(sm156)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
حشفه لا پاش چی؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
رفیقم با دوست دخترش بهم زده
من بهش گفتم :
رفیق غمت نباشه خودم کنارتم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الان بهم اس داده :
چی تنته..!!!!!!
بنظرتون بگم شلوار جافی بارکابی آبی ،
دوباره شکست عشقی میخوره ..!!!!!!
چی تنته صابر؟ (sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یک شب دو نفر به صورت اتفاقی یه مکالمهی طولانی و عالی رو باهم داشتن. احساسشون اونقدر بهم نزدیک شده بود که انگار بُعد جدیدی از جهان رو کشف کرده بودن. نیروی عجیبی اون دو رو به سمت هم میکشوند. و لحظهای بعد بیاختیار ساکت شدن، به چشمای هم خیره شدن و احساس کردن ذهنشون به هم پیوند خورده.
فرداش که از خواب بیدار شدن، هردو تردید داشتن، پس منتظر موندن تا اون یکی جلو بیاد. روز بعدش با خودشون گفتن حتماََ احساسشون اشتباه بوده. یک هفته بعد وانمود کردن که اون شب هرگز وجود نداشته. ماهها گذشت و اونا اونقدر از هم دور شده بودن که حتی اسم همدیگه رو هم به سختی یادشون میاومد.
ترس بزرگترین دشمن بشر بوده و هست.
و میشه گفت بزرگترین اشتباه، همون ترس از اشتباه انجام دادنِ کاره.
........
.گودر
پ.ن برای تو که در بندی (sm127)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm195)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm97)
چیزی تنش نیستنقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
گلنار تو دستشه
تو پيج مشكلات ج/نسي دختره نوشته:سلام ٢٠ ساله هستم.سايز س/ينه هام ٨٥ خالصه.بسيار هم نرمه.چجوري ميتونم س/ينه هامو كوچيك و سفت كنم؟ ممنونم و پاسخ هم وطنان عزيز١)خاك تو سرت :|٢)روزي ٣ بار يه قاشق خاك رس بريز سرت كه انقد ك/س مغزی .٣) بي لياقتِ بي شعور :/٤)يه بار ديگه خاك تو سرت(من همون شماره يكم گفتم تاكيد كنم كه خاك تو سرت)٥) ك-س-خولي يا نامحسوس داري امار ميدي ديو/ث؟٦) من به جا دوست پسرت بغضم گرفت.اميدشو از زندگي نااميد نكن!٧) ٨٥ خالص؟؟ بسيار هم نرم؟؟آب قند لدفن٨) هوي عن خانوم اونا مگه ماله خودته؟ اونا امانته دستت..٩) خر چه داند قيمت نقل و نبات جاكش!١٠) شما ادرس يا تلفن بده من خودم حضوري بهتون اموزش ميدم..١١) خاك تو سرت(باز من همون قبلي ام ..اثن اعصابم داغونهه...ميفهمييي؟؟..داغوو ن!!)١٢) قابل تعويض با ملك و ويلا و مازراتي عايا؟
لباس تنم غم و اندوهنقل قول:
نوشته اصلی توسط pirana [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
با کوله باری از درد انبوه (sm127)(sm50)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
غم و غصه تو بده به من
من بهشون عادت دارم
شاد باش عزیزم شاد میفهمی
بیخی ، سنگینِ خسته میشی رفیق (sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm25)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دلی غمگین تر از دل من هم مگه هست
تو نشون من بده دل غمگین مگه هست
یک سمت تویی و عشق: مرگی ساده
یک سمت جهان به قتل من آماده!
می ترسم! مثل بچّه گنجشکی که
در دست دو بچّه ی شرور افتاده
سید مهدی موسوی
آزادی شهر از حصارش پیداست
از کینه ی چوبه های دارش پیداست
فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست
سید مهدی موسوی
با غم، با غم، با غم، با غم، با غم
هر روز زنی جدید را می بینم
هی می روم و دوباره باید برگشت
یک مترو هستم با مشتی آدم
سید مهدی موسوی
صابر برات مهدی موسوی گذاشتم شاید شاد شی
تا بعد فعلا
(sm165)
(sm74) دربیار برگرد...نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
برادر جان(مهدی موسوی) ، با تمام غمگینی
تو تنها آرامش این روزای سنگینی
کسی چه میداند از درون من
جز خدا با یه دنیا احساس شرمگینی
.
از تویی که نیستی دیگر در کنارم
از این شب لعنتی که هنوز بیدارم
برادر جان حتی از خودِ خودِ تو
از هر آنکه نیست ، کلا بیزارم
.
کاش گوشی بود بشنود صدایم را
دور بکند اضطراب نگاهم را
از خدایی که ما را یادش برده
آنقدر تلخم که ندارم اعصابم را
"صابر"
(sm50)(sm127)(sm36)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بگذریم ...
زن به شیطان گفت :آیا میتوانی بروی و آن مرد خیاط راوسوسه کنی که
همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت:آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را
وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را دوست داشت و اصلا به طلاق فکرهم
نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف
کرد.
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :چند متری از این پارچه ی زیبا
میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را
به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط درب را
باز کرد وآن زن به او گفت:اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای
ادای نماز،
و زن خیاط گفت:بفرمایید،خوش آمدید و آن زن پس از آنکه نمازش
تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و
سپس از خانه خارج شد.
هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دیدو
فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان
موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت:اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت:صبر کن نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر
بازگردانم؟!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟
آن زن روز بعدش رفت پیش
خیاط و به او گفت:همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی
دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای
نماز و آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و
پارچه را از او بگیرم
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و
او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر
می برد و اطلاعات دیگری از شیطان نداریم
با پسر خالم داشتیم کل کل می کردیم راجب جغ
من گفتم به من می گن پدرجــ.غایران
گفت یه مدل جغ بهت می گم .. اگه تونستی بزنی به این ک تو پدرجــــ.غایرانی امید میارم
گفتم باشه بگو
گفت اسپره تاخیری بزنی به ماملت
قرص ترامـــادول بخوری
بعدکـــاندوم تاخیریبکشم سر ماملت بشینیجـــ.غبزنی
اگه زیر 15 دقیقه ارضـــا شدی تو برنده ای
گفتم باشه
اسپره تاخیـــری خالی کرد رو مامله بی دفاع ما و با یه قرص تاخــیری رفتم بالا
کــاندومودر اورد داشت می کشید سرش ک گرمای دستشو احساس کردم ابــم اومد
پسر خالم بغلم کرد نیم ساعت تو بغل هم دیگه گریه کردیم
گفت داداش تو پدرجـــ.غایران نیستی :((( تو پدرجـــ.غجهانی
(sm127)(sm50)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یک کلاغ سیاه راه افتاد
طوطی ات از دکان رنگرزی
بوق ماشین تر تو می آمد
راه بندان آدمی عوضی!
در اروپای خسته ات می گشت
توی میدان پرنده ای فلزی
همه ی شهر ما و ما بودیم
[خنده ی گاو توی کلّه پزی]
توی هر کوچه ای که می رفتیم
وسط بنز صحبت نان بود
توی جیبم کنار پاسپورتم
دردهایی بدون درمان بود
توی سیگار «تیر » من می سوخت
چشم هایی که رنگ «باران » بود
پیش پایم سگی عرق کرده!
توی جیبم دو بُطر «ایران » بود!!
وسط «کافه نادری » بودم
بچّه ای با آکاردئون می خواند!
دختری توی دستشویی رفت
یک تریلی که زیر باران ماند
که سرش را به مشت می کوبید
که مرا توی چشم هات نشاند
گاو در کوچه های من می گشت
یک پرنده رسید تا «فنلاند »
غربت لعنتی گم شده ای
در میان ترانه ها بودم
مثل یک فحش بی پدر مادر
وسط عاشقانه ها بودم!
در زبان بدون معنایت
«خاستگاه نشانه ها » بودم
حسّ یک ناتوانی جـــنسی
داخل جـــنده خانه ها بودم
توی ذهنت «حساب » می کردی
«جبر »هایی که انتخابت بود
فلسفه در سرت قدم می زد
بحث برداشت حجابت بود!!
عشق، یک کوچه پشت «آزادی »
درد، میدان «انقلابت » بود
زیر بالش کتاب «مارکس « ،» هگل »
دختری توی تختخوابت بود
پشت پاییزها کلاغی بود
تا که مشکی کند بهارم را
همه ی شهر قرص و دکتر بود
تا بگیرد کسی فشارم را
در تنم گاو خسته ای می خورد
توی هر رستوران ناهارم را
پاره کردند از تو بی پرده
مرزها سیم خاردارم را
آرمان های تکّه پاره شده
توی یک کافه گریه ای خوشحال
زدن بطری ات به تلویزیون
خواب دیدن به چیزهای محال
راه های رهایی انسان!
پشت هر جمله چند استدلال
بحث داغ من و تو توی اتاق
[مگسی خورد توی شیشه ی هال!]
هر کجای جهان لعنتی ات
بر سر هیچ گفتگویی بود
سگ ولگرد از خودش پا شد
استخوانی میان جویی بود
توی هر کوچه ای که می رفتم
عشق، در حال بازجویی بود
زندگی یک شماره ی ناقص
روی دیوار دستشویی بود
سید مهدی موسوی
الله اکبر...نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
عالی...(sm127)نقل قول:
نوشته اصلی توسط rebasss [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm204)
(sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAHAK [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
با مدیرعامل کارخونه آدامس شیک مصاحبه کردند گفتندبه نظرتون علت استقامت شما در عرصه رقابت چیست؟
گفت:
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
کمبود پول خرد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چیـزی ویرانگـرتر از ایـن نیسـت کـه دریابیـم
فریـب همـان کسـانی را خـوردهایمکـه باورشـان داشـتهایم ...لئــــو بوســــکالیا
(sm30)
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﻣُﺮﺩﻡ ( ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍ ﻧﮑﻨﻪ )
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺳﻨﮓ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﻻﯼ ﺧﺮﻣﺎ ﺑﺪﯾﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺭﻥ ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺭﺍﯼ ﻣُﺮﺩﻩ ﺧﻮﺭ. خخخخخخ
سلام آتریسا خانم
آدرس پروکسی سایتی رو که قبلا تو تاپیک گذاشته بودی، اگه زحمتی نیست دوباره بذار .
سپاسگزارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط cherry [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سلام
بفرماییـــــــــــد
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm30)(sm30)(sm30)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAHAK [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm25)
اون روز یادت میاد باهم قهر بودیم . . .
<' ) ( '>
(( )) (\ )
>-----;;-;;---;;-;;-بعد تو طاقت نیوردی اومدی منت کشی من . . .
<' ) <' )
(( )) ,( /)
>-----;;-;;---;;-;;-
بهم قول دادی که دیگه تنهام نذاری و با یه بوس ازم دلبری کردی . . .
('v')<' )
(( ))( /)
>-----;;-;;-;;-;;---
من بخشیدمت و باهم آشتی کردیم یادته . . ؟؟
( '><' )
(( ))( /)
>-----;;-;;-;;-;;---
ولی حالا من تنهای تنهام . . .
('v')
(( ))
>-------;;.;;---
خیلی دلم برات تنگ شده . . .
خیلی زیاد . . .
عکسی که اون روز باهم گرفتیم هنوز دارم . ببین اینجاست . . .
('v')('v')
(( ))( )
>---;;-;;-;;-;;---<
اخه پرنده صحبت میکنه...
نع بگو میخام بدونم ؟؟؟
چه عاشقانه هم دنبال میکنه !!!
تحصیلکرده هم هستی دیگه...؟؟؟!!!
دیدین بعضی از این زنبورها ۴۵دقیقه تو یه ارتفاع و نقطه ی ثابت، بال بال زنون جلوت وایمیسن؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اینا نیم کلاجشون خیلى خوبه
هـمسـایـمون اومـده خـونـمون مـیگه کـلنـگ داریـن؟
بـابـام مـنو نـشون مـیدهمـیگه ایـنـاهـاش ایـنـو بـبـر حـکـم کـلـنگـو تـو خـونـه مـا داره :|.
.
.
بـریـد کـنار مـهـر و مـحـبت مـیـپاشه رو سـر و صورتـتـون!!