یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد ... (sm172)
نمایش نسخه قابل چاپ
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد ... (sm172)
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد ... (sm172)
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد (sm172)
متاسفم واسه خودم از صمیم قلب سیاهم ... (sm172)
... (sm1)
ک...ی...ر تو این زندگی تخیلی (sm178)
من دلم تنگ شده ،فاجعه را میفهمی ؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط Malware [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
عمق دلتنگی و این حال مرا میفهمی؟
چون درختی که بریزد همه ی بار و برش
شده ام مضحکه ی صاعقه ها ،میفهمی؟
رو به موتم همه اینگونه به من خیره شدند
منم آن روح سراسیمه رها ،میفهمی ؟
قهر تو برده مرا تا درکاتی دیگر
شده ام کافر و مغضوب خدا، میفهمی ؟
گر خداوند بپرسد که چه می خواهی تو
من بگویم که تو را، باز ترا میفهمی ...؟
کاملاً (sm25)(sm172)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شعر چيزي نيست
لحنِ گفتن «دوستت ميدارم» است
من
لال و كور و فلج و بيدست و پا شوم اگر
شعر نتوانم گفت شايد
اما
دوستت خواهم داشت حتمن!
"علیرضا روشن"
(sm50)
احساس ِ مسافري را دارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
که بايد برود
و نمي داند به کجا
بليت سفر به ناکجا را
من سال هاست در مشتم مي فشرم
کجاست راننده
تا لگد به در ِ مستراح ِ بين راهي ِ اين زندگي بکوبد
فريادم بزند که جا نماني
کجاست
"علیرضا روشن"
شیر تو این زندگی (sm27)