آهای تو که صبوری،با اینهمه غصه
مونده روی دوش تو،یه عالمه غصه
وقتی هیشکی نفهمید ، چه حالی داری
دردتو با کی گفتی ؟ با آه و زاری!؟
وقتی با روسیاهی ،رفتی زیارت
کی بود ، کی بود بهت گفت،سفر سلامت
وقتی با نقره داغِ ابرای پاییزی
پرنده ی تو پر زد به اون غم انگیزی
چه جوری صبر کردی با اون همه درد
کوه ترین دردمند خسته ترین مرد
چشماتو وا کن ببین کی مونده با تو
به جزغریبی و غم چی مونده با تو
دل نبریدم اما همه بریدن
پرنده و رفیق و…حتا تو از من
تهمت نا روا بود،عهد نبسته
حقیقت این بود که دلم شکسته
ساکت و خاموش و سرد سهم من اینه
که شکل یه شکستوُ دنیا ببینه
ترانه هات چی گفتن آهای غریبه
دنیای تو دروغه یه جور فریبه