خودش میدونست اون اخرین باریه که پیشمه...!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط RecepIvedik [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بیشتر از همیشه بهم نزدیک شده بود... :)
دستام رو محکم گرفته بود.
بیشتر از قبل زل میزد تو چشام.
بی قرار بود.
یادمه حتی چند بار بغلم کرده بود اما بازم موقع خدافظی محکم بغلم کرد و یه بوس آروم از گوشه لبم...
خودش میدونست که قراره بره... :)