تنگ آمده چندان دلم از جان ،
که مپرس ... (sm81)
نمایش نسخه قابل چاپ
تنگ آمده چندان دلم از جان ،
که مپرس ... (sm81)
دلم ، یه دلِ سیر گریه میخواد ... (sm50)
فقط نمی دونم باید به حالِ خودم گریه کنم ،
به حالِ دنیام گریه کنم ،
به حال دور و بری هام گریه کنم ...
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست
در عشق تو بی جسم همی باید زیست ... (sm50)
(sm27)
(sm27)
(sm50)
خوبی هادی جان؟ از اخبار جدید چه خبر؟ منظور آمار خساران جانی و مالی هستش...(sm172)
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
پرشور از «حزین» است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
(sm74)
هادی میتونه این حقیقت داشته باشه؟(sm77)نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammadho3in [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]