نمیدونم آهنگ نساختن ساختن هوشمندانه بود یا اینکه از سر تنبلی ولی دوره ای شادمهر با داخلی ها کار کرد شامل دو دوره شد ... دوره اول با امثال دادخواه و برزویی و ناهیدی کار کرد که قابل تحمل بود و دوره دوم با امثال پویال و هاشمی و مهرابی و زمانی ... البته از نظر من حسین و ایمن هم در دوره دوم جا میشن با اندک تفاوت ...
از نظر من شادمهر دید که ایده جدید نداره رفت سراغ اینا وگرنه تنبلی و زن و زندگی نمیتونه دلیل محکمی باشه ... کسی که موزیسینه و زیر و بم رو میشناسه قطعاً دوران افت رو بهتر از همه درک میکنه و میره دنبال فکر جدید ... قطعاً در جمعیت فسیل لس آنجلسی ایده آل شادمهر وجود نداشت چون اونا قوانین خاص خودشونو داشتن و شادمهر کسی نبود که دم خور اینا بشه ...
دوره اول با برزویی و ناهیدی قابل قبول بود چون وقت میزاشتن از اینور اونور میکندن سر هم میکردن ... دقیقاً کاری که در دوره دوم هم انجام شد با پویان و هاشمی و بقیه تا الان ... تشابه این دو دوره اینه که تکه تکه از موسیقی هند و اوکراین و لاتین و غیره سر هم میکردن و با اندکی تغییر به خورد مخاطب میدادن ... ولی در دوره دوم همین تکه تکه ها رو میریختن تو دیگ و بقیشو آب میگرفتن و تحویل ملت دادن با اسامی تجربه کن و تصویر ... حالا هم ایمن و حسین و نقی و تقی همون کار رو میکنن ولی به جای آبگوشت ، پیتزا تحویل میدن ! هم سریع تر آماده میشه هم زرق و برق داره و هم احتیاج به تیلیت نداره برای خوراندن به مخاطب ...
خب اگه شادمهر تو این شرایط آهنگ هم بسازه به نوعی به اشتباهش اعتراف میکنه ... بعدشم میگن شادمهر دیگه تموم شد ... ولی الان میشه تقصیرا رو انداخت گردن ترانه سرا و آهنگساز ... کاملاً هوشمندانه !!!