حالا صابردایی شد یا بابا...؟(sm25)
نمایش نسخه قابل چاپ
حالا صابردایی شد یا بابا...؟(sm25)
هوووووووووووووووووم صابر بالاخره میفتی به چنگم... باس به منم پول بدی عمو جون(sm51)
گفتم که : هر چی خواستین به گیرن ، آخر برج حساب می کنم . . . (sm2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Meysam Molaei [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm2)
نه نه نه عمه خطرناکه.... خیلی گیر داره...(sm30)
صابر مواظب باش این میثم داره تو رو اغفال میکنه...(sm39)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Meysam Molaei [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
صبح فردا بچّه هام نه خوان با من شوخی یِ عمّه ای به کنن ، صلوات . . . (sm2)
میثم تو و صابر و بچه های دیگه که نبودن ما هم یکیمون بن شدیم منم یه مدتی رفتم و... اذیت و آزاری که کشیدیم...(sm74)
اصلأ میدونین چیه عمه کلأ ذاتش مقدسه حالا اگه خاله میشدی شاید...(sm2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Meysam Molaei [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
همش کار توه سر یک سی دی که فیزیکیش تو دست رجب بود افتادیم تو تله...(sm59)