ببین تو نمیتونی منکر تاثیر جامعه بر هنرمند بشی!
اونی که اثرش تحت تاثیر جامعه نباشه تاریخ مصرفش خیلی کوتاه!
انسان قدرت انتخاب داره و هر کسی می تونه هر چیزی رو انتخاب کنه
همیشه جامعه نمی تونه تاثیر بده ابعاد رو
نمایش نسخه قابل چاپ
ببین تو نمیتونی منکر تاثیر جامعه بر هنرمند بشی!
اونی که اثرش تحت تاثیر جامعه نباشه تاریخ مصرفش خیلی کوتاه!
انسان قدرت انتخاب داره و هر کسی می تونه هر چیزی رو انتخاب کنه
همیشه جامعه نمی تونه تاثیر بده ابعاد رو
عمقشو متوجه نشدم ولی معلومه حرف خوبی زدی (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط HO33E!N [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
خسته شدم دیگه بشاش تو بحث
شما اراده کن من امادم (sm120)نقل قول:
نوشته اصلی توسط HO33E!N [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm50)همسایه ما لیلا بودو دیوار
دیوار خونه لیلا دیوار ما بود (sm41)
این یارو نیما رمضان مخشو میزدی (sm59)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrA_Chavoshi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
برو پیانوتو بزن باو (sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrA_Chavoshi [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بله که میتونه واسه همین یکی میشه شاخص!نقل قول:
نوشته اصلی توسط Gsshop [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اگر قرار بود همه رو به یک اندازه تاثیر بذاره که دیگه خوب و بد و بهتر و بدتر نداشتیم....
یه چیزی میگن هنرمندا سنسور دارن این همونه یعنی سنسورای هر کی قوی تره تاثیر پذیریش هم بیشتره
یکی هم میتونه اصلا همراه جامعه نشه و تو اوجش کارای خوبی هم ارائه کنه اما همچین کسی 20 سال بعد 30سال بعد جایی در تاریخ نداره
ندیدم زودتر!
والسلام (sm120)
نمیدونم ،که دنیا تو چه ساعتی داره قدم میزنه
آفتاب رفته؟ یا داره صبحِ زود و رقم میزنه ؟
چه رویای شیرینی بود، تو بودی و من. من بودمو تو
انگار قرن ها بود که یکسره من، گرفته بودم دستاتو
اخم که می کردی.میون چشمات شاخو برگ میزد
قناری میخوند،ولی انگار،گاهی رعدو برق می زد
آسمونت که خرمایی،ابرشم مثلِ نخلِ تو باد بود
به من بال میدادی و با نگات، عاشقت یک پرنده ی دلشاد بود
میون دنجیِ گوشه های اتاقم،همیشه دلتنگِ دلتنگم
چای میریزم 2تا، پیش مهمونِ خیالم درگیرِ لبخندم
(sm19)