-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
میلادِ حسن شماعی زاده است. کسی که آهنگ هایَش بیشتر از صدایَش موردِ توجهِ دوستدارانِ ترانه و موسیقی و آواز دارد.
اولین روز از آذرماه ۱۳۹۷؛ ۷۵ اُمین زادروزِ آهنگسازِ خوبِ کشورمون مُبارک
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تصویر ماندگارِ زنده نام ویگن در عصر طلایی موسیقی پاپ ایرانی.
امروز دوم آذرماه؛ مصادف است با ۸۹ اُمین زادروزِ هنرمند بزرگ "ویگن دِردِریان".
به قول "ایرج جنتی عطایی": «ویگن نمایانگر دورهای مهم در تحول اجتماعی کشور ما بود. در آن سالها ویگن حرف تازهای را با
ترانههایش زمزمه میکرد. تصویر ویگن و گیتارش، در زمان تار و کمانچه، برای مردم ما یک تصویر نو و غیرقابل باور بود.».
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
این تصویر ماندنی ست!
بیشتر از آنچه شایسته تقدیر باشد، نامی از او بُرده شده.
بابک افشار به گردنِ موسیقیِ ایران حقِ بسیاری دارد.
او از نخستین آهنگسازان ترانه پاپ نوین ایران در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بود.
امروز سومِ آذرماه؛ میلادِ اوست.
زادروزَش را گرامی می داریم و برایَش آرزویِ سلامتی و تندرستی داریم.
آمده ایم تا فراموش نکنیم نامِ آنهایی را که به فرهنگ و هنرِ این سرزمین خدمت کرده اند.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پنجمِ آذرماه؛ دوازدهمین سالروزِ درگذشتِ بابک بیات
یادَش را گرامی می داریم.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پنجم آذر ماه زادروز استاد جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت سینما ، تاتر و تلویزیون است.
ایشان منتخب ششمین دوره همایش چهره های ماندگار و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر میباشند.
برای ایشان سلامتی و طول عمر آرزومندیم ، زادروزتون همایون استاد .....
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دهم آذرماه زادروز شاهرخ شاهید را به این هنرمند برجسته تبریک میگوییم .
-
به مناسبتِ ۶۵ اُمین زادروزِ شاهرخ
"شاهرخ شاهید" یکی دیگر از خوانندگان موفق دهه پنجاه است که مانند "عهدیه" ، "سیما بینا" ، "نازی افشار" و ... کار خوانندگی را از برنامه
کودک رادیو ایران - در سال ۱۳۴۴- آغاز می کند. در همان سال ها به تشویق پدرش در کلاس های آموزش ردیف موسیقی ایرانی استاد
"مهرتاش" در جامعه "باربد" (لاله زار) شرکت کرده و به فراگیری موسیقی دستگاهی ایرانی می پردازد. نکته جالب اینکه در آن کلاس ها
"شجریان" و "جمال وفایی" به عنوان سال بالایی (!) هم حضور دارند. در سالهای اواخر دهه ۱۳۴۰ "شاهرخ" نت و سلفژ را در هنرستان
موسیقی ملی زیر نظر استاد " پورتراب" آموخته و بدین ترتیب علاوه بر موسیقی دستگاهی با لحن ها و گام های موسیقی غرب نیز آشنا می
شود.
در اوایل دهه پنجاه "شاهرخ" به استخدام گروه کر ملی ایران در تالار رودکی در می آید که رهبری ارکستر آن را "آلفرد مالرویان" بر عهده دارد.
یک اتفاق اما او را به سوی موسیقی پاپ می کشاند و آن آشنایی با آهنگساز جوان و هم سن و سال او، "امیر آرام" است. "آرام" ترانه ی
"دوست دارم" را برای او می سازد که پخش آن بسیار گل می کند و این ترانه انگیزه ای می شود تا او خوانندگی را جدی تر بگیرد.
چندی بعد همکاری او با "محمد شمس" و "حسین واثقی" موجب خلق ترانه های موفق دیگری مانند "راه بیفت" و "غریبه" می شود. به ویژه
ترانه "غریبه" که در تیتراژ سریالی تلویزیونی به همین نام از شبکه اول پخش شده و به عنوان یکی از محبوب ترانه های سال انتخاب می شود.
اواسط سال ۵۴ آغاز همکاری جالب توجه و موفق او با "منوچهر طاهرزاده" است که از کرمانشاه به تهران می آید و تا انقلاب ترانه های
بسیاری را برای "شاهرخ" می سازد. صدای "شاهرخ" صدایی در محدوده "تنور باریتون" همراه با تحریرهای به جای ایرانی است که با ملودی
های "طاهرزاده" بسیار جور است. "کولی" ، "پائیز" ، "بمون با من" ، "کوچ" و ... از جمله ترانه های موفق این همکاری اند.
در سال ۵۷ و در حول و حوش انقلاب ترانه های انقلابی متعددی با صدای "شاهرخ" منتشر می شوند و او در کنار "داریوش" به خواننده های
اصلی انقلاب بدل می شود.
او حتی در بهمن سال ۵۷ ترانه "شب شکن" را اجرا می کند مضمون آن استقبال از او ورود " آیت الله خمینی" به ایران بود.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دوازدهمِ آذرماه؛ زادروزِ کوروش یغمایی
سُلطان موسیقی راک ایران امروز ۷۲ ساله شُد!
-
به مناسبتِ ۷۲اُمین زادروزِ کوروش یغمایی
"کورش یغمایی" زادهٔ ۱۲ آذر ۱۳۲۵ در شاهرود است. فراگیری موزیک را در کودکی و با ساز سنتور آغاز کرد. پس از چند سال کار در موزیک
سنتی ایران، گیتار (سازی که همواره به آن عشق میورزید) را برگزید و همه توان خود را برای یادگیری این ساز به کار برد. دلباختگی به گیتار
چنان در منش و همه زندگی کوروش رخنه کرد که از آن هنگام تاکنون هیچگاه از هم دور نشدهاند، گویی که کوروش و گیتار درهم تنیده
شدهاند.
"یغمایی" کار جدی خود را در سن ۱۸ سالگی با ایجاد و سرپرستی و مدیریت گروه راک اینسترومنتال (سازی و بدون خواننده) راپچرز آغاز کرد.
در این هنگام بر پایه چیرهدستی و سبک ویژه نوازندگی اش در نواختن گیتار به او لقب پنجه طلایی را داده بودند. در درازای گرفتن لیسانس
جامعهشناسی از دانشگاه ملی همواره سرپرست و مدیر گروه راک دانشگاه ملی بود و در مسابقات هنری دانشگاههای ایران که در دانشگاه
شیراز برگزار شد بهترین رتبه را برای دانشگاه ملی به ارمغان آورد. کوروش یغمایی همزمان با گرفتن لیسانس از دانشگاه ملی، آغاز به
آهنگسازی بر روی چند شعر از همکلاسی و شاعر برجسته «مهدی اخوان لنگرودی» کرد که با نامهای گل یخ و حجم خالی به دوران حرفهای
موسیقی ایران راه یافت. گل یخ، برپایه داشتن استانداردهای جهانی بزودی به خارج از مرزهای ایران نفوذ کرد و در پی آن اجراهای گوناگونی در
دیگر کشورهای جهان از این ترانه شکل گرفت که تا هماکنون نیز ادامه دارد. این اولین باری بود که موزیک ایران وارد عرصههای جهانی
میشد.
بعد از انقلاب، پس از ۱۷ سال ممنوعیت در کار موزیک و خواندن آواز، آلبومهای سیب نقرهای، ماه و پلنگ، کابوس، آرایش خورشید و تفنگ
دسته نقره و هم چنین گرگهای گرسنه (موسیقی فیلم) را (بدون بهرهمندی از استودیو و حتی ابزار لازم و کافی برای ضبط) به بازار ارائه کرد
که این آثار آغازی دوباره برای ادامه موزیک مدرن در ایران بود.
ایوتن آلاپات سرپرست و کارشناس ارشد کمپانی معتبر Stones Throw و صاحب کمپانی Now Again در سال ۱۳۸۸ (2009) با کوروش یغمایی
و موزیک او آشنا شد. به گفتهٔ او یغمایی پدرخواندهٔ موسیقی راک ایران و یکی از برجستهترین گزینهها در خاورمیانه است.
در همان سال (۲۰۰۹) کمپانی Now Again آلبومی به نام زنجیر خودت را بباف (FORGE YOUR OWN CHAINS) را در آمریکا منتشر کرد که
شامل پانزده قطعه از موسیقیدانان راک سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴ بود. در این آلبوم ترانهٔ حجم خالی از کوروش یغمایی تنها نمایندهٔ خاورمیانه
بود. ایوتن آلاپات انتشار این آلبوم را آغازی برای کشف دوباره کوروش در غرب دانست. این گزینش برای نخستینبار انگیزهٔ ثبت پژوهشی
موسیقی مدرن ایران و ورود رسمی آن به گسترهٔ موسیقی جهانی شد.
در سال ۲۰۱۰ جشنوارهٔ معتبر موزیک RedBull که در لندن برگزار میشود کوروش یغمایی را برای سخنرانی، دریافت جایزه و اجرای موزیک
دعوت کرد. در سال ۲۰۱۱ آلبوم مستقل کوروش با نام بازگشت از لبهٔ پرتگاه (Back From The Brink) توسط کمپانی Now Again منتشر شد.
این آلبوم بهترین تکآهنگهای او درسالهای۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ است که با سیستمهای صدابرداری روز دنیا در آمریکا پالایش و با بالاترین کیفیت به
صورت یک پکیج (دو صفحه ۳۳ دورLP و چهار صفحه ۴۵ دور و CD) در سراسر جهان منتشر شد.انتشار این آلبوم مورد تحسین و استقبال
گسترده نشریات و سایتهای معتبر جهان قرار گرفت.
بسیاری او را موسیقی دانی جهانی و نابغهٔ موسیقی شرق دانستند. نشریه و سایت معتبر رولینگ استون (Rolling Stone) آلبوم بازگشت از
لبه پرتگاه را لایق دریافت سه ستاره از چهار ستاره دانست. نشریهٔ معتبر MOJO هم آن را بهترین آلبوم ماهِ جهان معرفی کرد و چهار ستاره،
امتیاز کامل، به آن داد و مجله Billboard برجستهترین مجله تخصصی موزیک، با او گفتگویی کرد. در همان سال جشنوارهٔ ترانس موزیکال
(Trans Musicales)،معتبرترین جشنوارهٔ موزیک در جهان، از کوروش یغمایی برای اجرا در فرانسه دعوت به عمل آورد.
به باور کارشناسان برجسته جهانی کوروش یغمایی بنیانگذار موسیقی راک در ایران است؛ و همگام با پیشروان این موزیک در جهان، گروههای
رولینگ استونز و بیتلز و… این موزیک را، درایران معرفی و شناساند. با تکیه برهمین پیشینه، او را پدر راک ایران لقب دادند.
کوروش یغمایی در ۳۹ سال گذشته ۲۹ سال ممنوعالکار بودهاست و هماکنون نیز در ممنوعیت بسر میبرد.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به یادِ واروژان پُلِ همیشه جاریِ صدا و ترانه، تا ابدیت!
او ۱۳ آذرماه چشم به روشنی و هستی گُشود.
-
.
.
.
به مُناسبتِ ۸۲ اُمین زادروزِ واروژان
"واروژ هاخباندیان" که با نام هنری "واروژان" شناخته میشود. در ۱۳ آذرماه ۱۳۱۵ در خانوادهای ارمنی در قزوین متولد شد. دو ساله بود که
مادرش را از دست داد. پس از پایان تحصیلات مقدماتی وارد مدرسهٔ عالی موسیقی تهران شد و موسیقی را تحت آموزش استادانی همچون
"روبن گریگوریان" و "لودویک بازل" فراگرفت. پس از این "واروژان" با بورسیهٔ رادیو و تلویزیون ملی ایران برای مدت چهار سال به مدرسهٔ عالی
موسیقی آمریکا رفت. در سال چهارم به ایران بازگشت و از آنجا که در رادیو و تلویزیون به او گفتند که اگر بورسیه را جبران نکند، نمیتواند
فعالیتی داشته باشد مجبور شد برای مدت دو سال به اهواز برود و موسیقی تدریس کند. پس از این دو سال "واروژان" به تهران بازگشت و
برای برنامهٔ «زنگولهها» که به کشف صدا میپرداخت شروع به آهنگسازی کرد. در دههٔ پنجاه ذائقهٔ موسیقی جامعه کمکم به موسیقی پاپ
گرایش پیدا میکرد و "واروژان" در این حوزه به فردی محبوب تبدیل شد. "واروژان" در سال ۱۳۴۷ برای بار اول برای فیلم «جهنم سفید» به
کارگردانی "ساموئل خاچیکیان" موسیقی نوشت. واروژان به ساخت موسیقی فیلم علاقهمند شد و این امر موجب شد که این کار را به صورت
حرفهای ادامه دهد.
ساخت موسیقی فیلم «حسن کچل» ساختهٔ "علی حاتمی" که به عنوان اولین اثر موزیکال سینمای ایران شناخته شده از کارهای واروژان
است. "واروژان" این اثر را به همراه "بابک افشار"، "اسفندیار منفردزاده" و "پرویز اتابکی" خلق کرد. در این فیلم "عهدیه"، "مهتاب"، "سوسن"،
"افشین" و "کورس سرهنگزاده" آواز خواندند.
"واروژان" توانست ترانههای خاطرهسازی خلق کند که در حافظهٔ مردم ماندگار شد. ترانههایی مانند «هفتهٔ خاکستری»، «بوی خوب گندم»،
«پوست شیر»، «پل»، «عاشقانه»، «شام آخر»، «ماهپیشونی» و «گهواره» تعدادی از این ترانههای خاطرهساز است.
"واروژان" در سال ۱۳۵۱ به خاطر ساخت موسیقی فیلم «صبح روز چهارم» موفق به دریافت جایزه سپاس شد. هر چند به دلیل روحیهٔ خاص
هنری خود از شرکت در مراسم دریافت جایزه خودداری کرد. "واروژان" از عکس و فیلم بیزار بود و حتی کمتر حاضر به مصاحبه بود. او در عمر
هنری خود برای ۲۵ فیلم موسیقی ساخت و همچنین برای دو مجموعهٔ تلویزیونی نیز موسیقی ساخت.
آخرین اثر "واروژان" در آهنگسازی، ساخت ترانهای با نام «اجازه» بود که مرگ اجازهٔ ساخت به این هنرمند جوان را نداد.
ملودیهای "واروژان" رنگ و بوی خاص خودش را داشت و او برای هر خواننده بسته به جنس صدایش ملودی خاصی را خلق میکرد.
واروژان درطی زندگی هنری خود از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۸ برای ۲۵ فیلم و دو مجموعهی تلویزیونی و خوانندگانی مثل گوگوش موسیقی ساخت.
وی دارای بیماری قلبی بود و در هنگام ضبط موسیقی فیلم «بر فراز آسمانها»، ساختهٔ "محمدعلی فردین"، سکته کرد و در ساعت پنج و نیم
صبح شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۵۶ پس از ۱۳ روز بستری در بیمارستان جم تهران دار فانی را وداع گفت. او در قبرستان ارامنه تهران (بوراستان) به
خاک سپرده شده است.
"واروژان" فعالیت و تاثیر بسیار زیادی در موسیقی فیلم ایران داشت و آثار شاخصی را در این حرفه از خود به یادگار گذاشت که نقش به سزایی
در موسیقی پاپ و موسیقی فیلم ایران داشت.
زندهیاد "بابک بیات" دربارهی آهنگسازی "واروژان" میگفت: به جرأت میتوانم بگویم که "واروژان" یک عمر در موسیقی ایران جاری است. او
یک عمر زحمت کشید تا در موسیقی ترانهای مملکت ما، لحظههای زیبا خلق کند. بسیاری از تنظیمکنندگان موسیقی ایران که بعد از "واروژان"
شروع به کار کردند، راه "واروژان" را ادامه دادند. او آن قدر بیعقده بود که پیشرفت هر هنرمندی، او را خشنود میکرد. یادم میآید وقتی
موسیقی فیلم «برهنه تا ظهر با سرعت» را به تنهایی میساختم، او مرتب نگران من بود که مبادا نتوانم کار خوبی ارائه دهم. ولی وقتی
موسیقی فیلم را شنید، از جا بلند شد، مرا بوسید و گفت که معلوم است خیلی زحمت کشیدهای! و این بوسه و این جمله برای من جاودانه
شد...»
یادَش همیشه سبز
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
و جاودانگی، رازَش را با تو در میان نهاد...
پانزدهم آذرماه؛ بیست و دومین سالروزِ درگذشتِ علی حاتمی
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شانزدهم آذرماه؛ سیزدهمین سالروزِ درگذشتِ منوچهر نوذرى
یادَش را گرامی می داریم .
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
هفدهمِ آذرماه؛ زادروز داریوش مهرجویی خالقِ "هامون"، "گاو"، "دایره مینا"، "آقای هالو"، "اجاره نشین ها"، "سنتوری"،
"پری"، "لیلا"، "مهمان مامان" و بسیاری از شاهکارهای سینمایی ایران است.
سینمایِ ایران بدون مهرجویی حتما چیزی کم می داشت!
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۱۹ آذرماه؛ زادروزِ امیر آرام شاعر ،خواننده ، آهنگساز، نوازنده و موزیسین ایرانی
-
به مناسبتِ ۶۷ سالگیِ امیر آرام
یکی از ویژگی های موزیک پیش از انقلاب، به خصوص دهه ۱۳۵۰، تنوع سبک ملودی ها و ریتم ها بود. از موسیقی کوچه بازاری تا به روزترین
سبک های موزیک راک، از تصنیف های دستگاهی تا ترانه های در سبک " فیوژن". که گستره وسیعی از تنوع و تکثر صوتی را برای شنونده
فارسی فراهم آورده بودند.
یکی از سبک ها و صداهای خاص این دهه موسیقی "امیر آرام" بود. او در ایام تحصیل موسیقی در انگلستان با شور و غوغای موزیک راک دهه
۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ آشنا شده بود در بازگشتش به ایران نوع خاصی از موسیقی غربی به نام "سایکدلیک راک" (راک روانگردان !) را به همراه
آورد. استفاده از فضاسازی های اشباع الکترونیک، افکت های صوتی خاص و شیوه نامتعارف ترانه خوانی از مشخصه های اصلی ترانه های او
در این سبک است. مشهورترین و جنجالی ترین ترانه او در این سبک، ترانه "هفت روز هفته" بود. هم چنین استفاده از ملودی های کاملا غربی
بر روی اشعار حافظ و مولانا از دیگر ابداعات او بود که بعدها در ترانه های "رضا یزدانی" و دیگران به تکرار کشیده شد.
پخش ترانه "هفت روز هفته" با آن ملودی و کلام نامتعارفش اعتراض های زیادی را ،میان کسانی که گوش آنها با ملودی های موسیقی سنتی
ایرانی خو گرفته بود، برانگیخت. با این حال در میان جوانان مورد اقبال قرار گرفت و موجب شد تا "آرام" در طول ۳ سال، ۳ آلبوم با صدای خود
منتشر کند. هر چند از سرنوشت آلبوم سوم (افعال) هنوز خبری نیست.
"آرام" برای دیگر آوازه خوانان هم ترانه های متنوع و زیادی ساخت. سبک ملودی های ریتمیک و پر ضرب " آرام" در میان همکارانش هم محبوب
بود؛ " منوچهر سخایی" نخستین خواننده ای بود که ملودی ای از " آرام" را به نام " اونقدر تو رو دوست دارم" اجراء کرد و پس از آن "افشین
مقدم" ، "شاهرخ" ، "گیتی" ، "ابی" ، "بتی" ، "شهره" ، "لیلا فروهر" و ... نیز ملودی هایی از " آرام" را اجرا کردند.
بعد از انقلاب، "امیر آرام" نیز به همراه بسیارانی دیگر در ابتدای دهه ۱۳۶۰ به امریکا رفت و در آنجا به عضویت یکی از گروههای سیاسی در آمد.
در آن سال های نخستین دهه ۱۳۶۰ ترانه "خاک" با مطلع "برخیز شتربانا بربند کجاوه" با صدای او بسیار محبوب شد.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۲۳ آذرماه؛ زادروزِ منوچهر چشم آذر را به این هنرمند نازنین و تمام عاشقانِ موسیقی تبریک می گوئیم.
"منوچهر چشم آذر" هم یکی از آن بزرگانی ست که به گردنِ موسیقیِ این دیار حقِ فراوانی دارد.
دوستَش داریم و خواهیم داشت و برای او سلامتی و بهروزی را آرزومندیم.
۷۴ سالگی اَت مُبارک مردِ بزرگوار موسیقی
-
به مناسبتِ ۷۴ سالگیِ منوچهر چشم آذر
"محرم چشم آذر" با نام هنری "منوچهر" ۲۳ آذر ماه سال ۱۳۲۳ در اردبیل به دنیا آمد. او فرزند اسماعیل چشم آذر (از نوازندگان بنام موسیقی
آذربایجان) و برادر بزرگتر "ناصر چشم آذر" آهنگساز و موسیقیدان فقید ایرانی است. وی در ۴ سالگی به همراه خانواده اش به تهران آمد. پدرش
اولین بار ساز ویولن را برایش خرید اما بعد از دو یا سه سال کار با ویولن تمایلی به ادامه کار با این ساز نشان نداد، سپس پدرش ساز آکاردئون
را برایش تهیه کرد که این بار او به این ساز علاقهمند شد. وی برای تحصیل در زمینه موسیقی وارد هنرستان موسیقی شد.
آنچه نام "منوچهر چشم آذر" را برجسته و مشهور کرده است، پرکاری و فعالیتهای فراوان وی در زمینه تنظیم آهنگ در دوران قبل و بعد از
انقلاب ایران میباشد. بهطوریکه در تمام سالهای فعالیت هنریش تاکنون بیش از دوهزار اثر در زمینه تنظیم آهنگ از خود به جای
گذاشته است. اولین کار "منوچهر چشم آذر" آهنگ "خورشید خانم" با صدای "رامش" است که ملودی و تنظیم آن از اوست.
تنظیمهای او به سبک خاص خود او هستند. اگر فقط به برخی آلبومهای "ابی" نگاهی بیندازیم ترانههایی همچون کوه یخ، برج، پاییز، رحم کن،
سفر، جعبه جواهر، نگو با من، گریز، خانم گل، هزار و یک شب، همدم، کلبه من، دو راهی و شکار به چشم میخورند که توسط او تنظیم
شدهاند.
از میان آهنگسازان، بیشترین آهنگهای "فرید زولاند" توسط "منوچهر چشم آذر" تنظیم شدهاست که اکثر آنها از جمله نون و پنیر و سبزی با
صدای "داریوش" و ابی جزو آهنگهای ماندگار در موسیقی پاپ ایران بهشمار میروند. از جمله ترانههای تنظیم شده توسط او میتوان به بهار
بهار با آهنگسازی "محمد حیدری" با صدای "هایده" اشاره کرد.
وی بعد از انقلاب در آمریکا بیوقفه به کار خود ادامه داد. بنا به درخواست تعداد زیادی از خوانندگان مقیم لس آنجلس، به مدت چندین سال بر
خلاف میل شخصی خود بیشتر درگیر ساخت و تنظیم آهنگهای شاد (شش و هشت) شد. آهنگ تولد با صدای "اندی" و آهنگ تو عزیز دلمی
با صدای "منصور" از جمله کارهای شاد او در این دوره بهشمار میروند. البته فعالیتهایش را محدود به کارهای شاد نکرد. آلبوم جان جوانی با
صدای "ابی" از جمله تنظیمهای موفق او در این دوره است. همچنین "گوگوش" پس از مهاجرت به آمریکا اولین آهنگ خود به نام 'کیو کیو بنگ
بنگ' را توسط "منوچهر چشم آذر" تنظیم کرد که با استقبال فراوانی مواجه شد.
"منوچهر چشم آذر" را بیشتر به عنوان تنظیم آهنگهایش میشناسند. او تعداد کمی آهنگ در کارنامه هنری خود به عنوان آهنگساز دارد که
اکثر قریب به اتفاق آنها از جمله کارهای ماندگار و مشهور بهشمار میروند. "منوچهر چشم آذر" در طی بیش از پنجاه سال فعالیت خود، زیاد
اهل مصاحبه و جلوی دوربین آمدن نبوده است از همین روی، بسیاری با چهره او آشنا نیستند و تنها نام او را آن هم به علت کارهای پر شمار و
محبوبش میشناسند.
ضمن اینکه "منوچهر چشم آذر" نسبت به رپ فارسی دیدگاه انتقادی شدیدی دارد و آن را دلقک مآب مینامد و رپ را به عنوان نوعی از
موسیقی قبول ندارد. همچنین نسبت به فعالیتهای بسیاری از جوانان داخلی که اسم خود را تنظیمکننده گذاشتهاند انتقاد میکند و کارهای
بسیاری از آنان را بسیار ضعیف میداند و آنها را برنامه ساز صدا میداند تا یک تنظیمکننده و از کپی کاریها و نبود ساختار مناسب برای
آهنگها و نبود خلاقیت انتقاد میکند. همچنین او به جوانانی که قصد ورود به حیطهٔ آهنگسازی و تنظیم دارند، توصیه میکند که به جای
فعالیت خودسرانه، درس این عرصه را بخوانند و علم خود را پرورش دهند تا این هنر کمتر در معرض ابتذال قرار گیرد.
او دو فرزنددارد. یک پسر و یک دختر که پسرش در ایران و دخترش در خارج از ایران به دنیا آمدهاند.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ناصر رستگارنژاد ،ترانه سرا و آهنگساز، که نامش با ترانههای "شانه"، "مهتاب" و "رقیب" پیوند خورده در آمریکا درگذشت.
او از پُر کارترین ترانه سراهای دوران پیش از انقلاب بود. او همراه با "سیروس آرینپور"، "تورج نگهبان" و "پرویز وکیلی"
از بنیانگذاران مفاهیم جدید در ترانهسرایی آن روزگاران بودند. راهی که بعدها "شهیار" و "ایرج" و "اردلان" آن را دنبال کردند.
-
.
.
.
به مناسبتِ درگذشت ناصر رستگارنژاد
"ناصر رستگارنژاد" در سوم اردیبهشت سال ۱۳۱۸ در شهر رشت متولد شد. او فراگیری موسیقی را از سالهای کودکی آغاز میکند. از ۱۴
سالگی نزد "کریم سرخوش" و پس از او نزد پسرش "ابراهیم سرخوش" آموزش موسیقی را پی می گیرد.
در ۱۷ سالگی اولین ترانه خود را برای "احمد ابراهیمی" از خوانندگان آن زمان رادیو میسازد. پس از آن با تشویق استادش آهنگ شبهای
میگون را برای خانم "لیلی قوانلو" با نام هنری "غزال" ساخت. سپس به ساخت ترانههای بیشتری در رادیو نیرو هوایی و رادیو ایران ادامه داد و
عضو شورای نویسندگان رادیو ایران شد. او طی مدت کوتاه فعالیت هنری خود در حدود ۳۸۰ ترانه تصنیف کرد که توسط بسیاری از خوانندگان
مشهور آن دوران مانند: "ویگن"، "پوران"، "دلکش"، "الهه"، "جبلی"، "عباس مهرپویا"، "شمس" و ... اجراء شد.
"رستگارنژاد" دوست صمیمی مرحوم "پوران" و همسر اول او "عباس شاپوری"، آهنگ ساز و سازنده چند ترانه مشهور مانند نیلوفر بود و به
واسطه همین دوستی چندین ترانه مشهور "پوران" از ساختههای او است.
ترانههایی مانند: خزر، طلیعه، افسونگر، شانه و شب بود، بیابان بود و ... ترانهٔ مهتاب، رقیب، شانه، به خاط تو، گلی به جمالت و ... با صدای
"ویگن" نیز از کارهای "رستگارنژاد" است.
در اوایل دهه ۶۰ میلادی فستیوال موسیقی ملل در ایران و در تالار رودکی برگزار شد. از جمله مدعوین، پروفسور "هنری کاول" رئیس بخش
موسیقی دانشگاه کلمبیا بود. "ناصر رستگارنژاد" به خاطر آشنایی با زبان انگلیسی عهدهدار میزبانی او میشود. "هنری کاول" شیفته کارهای
"رستگارنژاد" و اطلاعات او در زمینه موسیقی میشود. از او درخواست میکند تا برای تدریس و سخنرانی به آمریکا بیاید. مدتی بعد وی به
علت درگیری با یکی از مقامات آن روزگار جلای وطن میکند و به اتریش و نزد "لوریس چکناوریان" میآید.
پس از آن در دسامبر سال ۱۹۶۳ به آمریکا و دانشگاه کلمبیا رفته و برای مدت شش ماه میهمان آن دانشگاه بودهاست. او کنسرتی نیز در
"کارنگی هال" نیویورک اجرا کرد که بلافاصله از طرف "محمود فروغی"، سفیر وقت ایران در آمریکا مورد قدردانی قرار میگیرد و روزنامه نیویورک
تایمز نیز با انتشار مطلبی از وی تمجید میکند.
"رستگار نژاد" از آن تاریخ تا پایان عمر ساکن آمریکا بود و طی این مدت در دانشگاههای کلمبیا، نیویورک و پرینستون به تدریس ادبیات و
موسیقی ایرانی اشتغال داشت و تقدیرنامههای زیادی از دانشگاهها و روزنامهها و مجلات معتبر دریافت کرد.
"رستگار نژاد" در سال های پایانی زندگی روزهای آرامی را در شهر کوچکی در شمال کالیفرنیا گذراند. پس از مهاجرت اش با آن که بارها از او
خواسته شد و به او اصرار کردند دیگر آهنگ نساخت. به جز آلبومی به نام چشمان سیاه که آن را به علت خواهش یک دوست قدیمی ساخت
و از دنیای موسیقی کناره گرفت. او در سال های آخر زندگی بیشتر وقت اش را صرف کلاسها و جلسات تفسیر شعر بزرگان ادبیات ایران کرد.
"ناصر رستگارنژاد" علاوه بر آنکه سنتور می نواخت، به غزل سرایی نیز می پرداخت و با نام «رستی» تخلص میکرد. از جمله شعری که در
جواب شعر "سیمین بهبهانی" دربارهٔ صفحه قدیمی گرامافون سرود و باعث شد خانم "بهبهانی" در جواب اش بگوید: ... شعرت را خواندم و
حیرت کردم که چرا با این قدرت و با این ذوق سرشار آنقدر کمکار میکنی و کم منتشر میکنی.
اکثر ترانههای "ناصر رستگار نژاد" تجسمی و تصویری است و به راحتی میتوان آنها را مجسم کرد. یکی از بارزترین مثالها برای اینگونه
آهنگها ترانه «شب بود، بیابان بود» است که از ترانههای مشهور آن روزگار بود و استقبال زیادی از آن شد. او در مورد حال و هوای سروده
شدن این ترانه چنین گفته است: شبی با خانمی در بیرون از شهر بودیم و باران سختی میبارید. کتم را از تن در آوردم و او را که احساس
سرما میکرد پوشاندم.
او ادامه میدهد: حالتی که آن شب بر ما گذشت باعث ساخته شدن این ترانه شد که با صدای "پوران" اجرا شد و بعدها "فریدون فرخزاد" ـ
بدون اجازه من ـ آن را بازخوانی کرد. این ترانه اجراهای متفاوتی توسط خانوم "پوران" در متن ترانه داشته که به نظر میرسد برای جلوگیری از
برداشتهای احتمالی اعمال شدهاست.
یاد و نامش گرامی
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یادی از ناصر حجازی در زادروزَش...
اگر امروز زنده بود ۶۹ سالگی اَش را جشن می گرفت!
هنرمندی او کنار مردم بودنش بود!
یاد و نامَش گرامی
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۲۵ آذرماه؛ زادروزِ محمد صالح علاء که بیشتر ترانه سرا می شناسیمَش. ولی او هم مجری است و هم فیلم ساز.
با ترانه های خاطره انگیزی که سُروده، کمتر کسی خاطره ای از آن ها ندارد.
میلادت مُبارک مردِ شاعر
-
.
.
.
به مناسبتِ ۶۶ سالگیِ محمد صالح علاء
"صالح علاء" در ۲۵ آذرماه سال ۱۳۳۱ در شهر اراک بهدنیا آمد. او در سال ۱۳۵۶ از مدرسه هنرهای دراماتیک رویال آکادمی لندن فوق دیپلم
سینما و تلویزیون و در سال ۱۳۵۹ لیسانس بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک و در سال ۱۳۷۲ فوق لیسانس زبان و ادبیات
فارسی از دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی گرفت.
آغاز فعالیت هنری او از سال ۱۳۴۷ با قصهنویسی و قصهخوانی در رادیو و سپس نویسندگی متن برنامه و نمایشنامه بود.
فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۴۷ با ساخت فیلمهای تبلیغاتی و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۴ با «تیغ و ابریشم» کاری از "مسعود کیمیایی"
آغاز کردهاست. وی برای مدتی مجلهٔ «نشانی» را منتشر میکرد که پس از مدتی انتشار آن متوقف شد.
"صالح علاء" پیوسته به عنوان مجری و نویسنده با شبکههای مختلف رادیویی همکاری داشتهاست.
"صالح علاء" کتاب عجیب «تمامی آنچه که مردان در باب زنان میدانند» اثر "عبدل اسمیت" را ترجمه کردهاست. وقتی این کتاب ۱۱۰ صفحهای
را باز کرده و تا انتها ورق میزنید چیزی جز صفحات سفید نمیبینید. از این کتاب بیش از ۲۸ چاپ به فروش رفتهاست.
وی دارای یک پسر به نام باران میباشد.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۲۵ آذرماه؛ زادروزِ طوفان هل عطائی است.
یادَش را گرامی می داریم.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
۲۹ آذر ۱۳۳۶ هجری شمسی، درگذشت استاد ابوالحسن صبا ، آهنگساز و موسیقیدان بی بدیل ایران.
اثرات ایشان بر موسیقی ایرانی تا ابد ماندگار خواهد بود.
-
.
.
.
به مناسبت شصت و یکمین سالروز درگذشت ابوالحسن صبا، استاد برجستهٔ موسیقی ایرانی، آهنگساز و نوازندهٔ سرشناس.
ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۲ در مدرسهٔ عالی موسیقی که توسط علینقی وزیری بنیان گذاشته شده بود، مشغول به تحصیل شد. هرچند
صبا از کودکی در نواختن انواع سازهای اصیل ایرانی مهارت داشت، اما شگفتی هنر او را باید از زمان تأسیس این مدرسه عالی دانست. صبا
در ۲۲ سالگی دانشجوی ممتاز و تکنواز برنامههای مدرسهٔ عالی موسیقی شد و مورد احترام و تشویق اساتید و دوستانش قرار گرفت.
نخستین اثر ضبطشدهٔ صبا قطعهٔ " زرد ملیجه" با ویولن بود که در میان دو بند سرود "ای وطن" در سال ۱۳۰۶ در قالب صفحه، تولید شد و
بسیار مورد توجه قرار گرفت.
او در سال ۱۳۰۶ از طرف استاد علینقی وزیری مأمور شد تا در رشت مدرسهای مخصوص موسیقی تأسیس کند. او نزدیک ۲ سال در رشت
ماند و در آنجا ضمن آموزش موسیقی، به روستاها و کوهپایههای شمال رفت و به جمعآوری آهنگهای محلی پرداخت و ارمغانهایی از این
سفر به همراه آورد. آهنگهای دیلمان، رقص چوبی قاسمآبادی، کوهستانی و امیری مازندرانی یادگار این دوره از زندگی اوست.
صبا در نواختن همه سازهای موسیقی ردیف، چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سهتار، تنبک، نی، کمانچه، ویولن و
نیز پیانو را در حد استادی مینواخت ولی ویولن و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید. سپس در مدرسه عالی موسیقی به
شاگردی علینقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد.
در سال ۱۳۱۸ که رادیو تهران تأسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی همچنان در هنرستان موسیقی مشغول آموزش و
پژوهش در زمینهٔ موسیقی بود و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و به علاقه مندان آموزش میداد.
بعد از مرگ و بر طبق وصیت او، خانهاش توسط دانشکدهٔ هنرهای زیبا در ۲۹ آبان ۱۳۵۳ به موزه تبدیل شد. این موزه در سال ۱۳۸۳ به کوشش
سبا خویی، نوهٔ استاد، مرمت شد و به وضعیت فعلیاش رسید که امروز میزبان هنردوستان ایرانی است.
صبا چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریانهای موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت
داشت. در تمام رشتههای موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت، زبان انگلیسی
میدانست و دانشنامهای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود.
مکتب نوین موسیقی ایرانی که از درویش خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید وشاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.
از میان انبوه شاگردان او می توان به حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، لطفالله مفخم پایان، علی
تجویدی، جهانگیر کامیان، همایون خرم، رحمتالله بدیعی، ساسان سپنتا، ابراهیم قنبری مهر، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح،
محمدعلی بهارلو، حبیبالله بدیعی، محمد طغانیان دهکردی، سعید قراچورلو، و شهریار و بابک رادمنش اشاره کرد.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
پنجم دی ماه؛ زادروزِ بهرام بیضایی کارگردان و سینماگر برجستۀ ایرانی
-
.
.
.
.
به مناسبتِ هشتادمین زادروزِ بهرام بیضایی
بهرام بیضایی (زادهٔ ۵ دی ۱۳۱۷) فیلمساز و نمایشنامهنویس و پژوهشگر سرشناس ایرانی است. از کارهای وی میشود کارگردانی فیلم و نمایش، تدوین
فیلم، تهیهٔ فیلم، مقالهنویسی، نگارش یکی دو داستان و چند شعر و بیش از چهل نمایشنامه و پنجاه فیلمنامه و انبوهی پژوهش تاریخی و استادی در
دانشگاه را برشمرد. بیضایی از فیلمسازانِ صاحبسبک و معتبر سینمای ایران و از نویسندگان برجستهٔ ادبیات نوین فارسی بهشمار میرود. بعضی از
نمایشنامههایش به انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و عربی و زبانهای دیگری درآمده و در آسیا و اروپا و آمریکای شمالی چاپ و اجرا شدهاست. ده فیلم
بلند و چهار فیلم کوتاه و کمابیش هفتاد کتاب و نمایشهایی بر صحنههای شهرهای مختلف ایران و گاه غیر از ایران از سال ۱۳۴۱ به بعد کارنامهٔ هنریِ
بیضایی را تشکیل میدهد.
بیضایی در تهران در خانوادهای اهل فرهنگ و ادب و جداافتاده از عوام به دنیا آمد. پدرش شاعری آرانی بود. بهرام از مدرسه میگریخت و در سینه کلوب
فیلم تماشا میکرد. همین زمان با کار و سرگذشت صادق هدایت آشنا شد، و از او تأثیر گرفت. سپستر از رشته ادبی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
کناره گرفت؛ ولی حاصل پژوهشهایش را به صورت کتاب نمایش در ایران چاپ کرد، که یگانه منبع مهمّ تاریخ نمایش ایرانی شد. همزمان به
نمایشنامهنویسی گرایید، آن هم با بهره گرفتن از شیوههای تعزیه که نیاکانش در آران برپا میکردند. بیشترِ نخستین نمایشنامههایش - مانند پهلوان اکبر
میمیرد - با نمایش گروه هنر ملّی کامیابی یافت؛ هرچند گاه جلال آل احمد کارش را سخت نکوهید. سال ۱۳۴۴ با منیراعظم رامینفر ازدواج کرد. بیضایی
در اوایل دهه ۱۳۴۰ عضو گروه طرفه و از هنگام تشکیل کانون نویسندگان ایران از بنیانگذارانش و به همین خاطر آماج بدگمانی ساواک بود. وی سال ۱۳۵۷
از کانون کناره گرفت. دههٔ ۱۳۵۰ را به استادی در دانشگاه تهران و نیز فیلمسازی گذرانید. سال ۱۳۵۸، پس از ده سالی که نمایشی اجرا نکرده بود، مرگ
یزدگرد را بر صحنه برد، که در ۱۳۶۰، سال اخراج دوبارهاش این بار از کرسی استادی دانشگاه تهران، فیلم هم شد. پس از نمایش مرگ یزدگرد تا هجده
سال امکان کار تئاتری نیافت، هرچند با پیگیری فراوان توانست چند فیلم بسازد. سال ۱۳۷۱ با مژده شمسایی ازدواج کرد. از سال ۱۳۷۶ دوباره کارِ تئاتر
دست داد و بیضایی به شوق نمایش از اقامت کوتاهش در استراسبورگ دست شست و تا ۱۳۸۶ به تفاریق توانست برای چند نمایش و فیلم و کتاب پروانه
بگیرد، هرچند گاه نمایشی از صحنه پایین کشیده شد، فیلمی دچار سانسور شد یا کتابی در محاق توقیف ماند. سال ۱۳۸۹ به استادی بخش
ایرانشناسی دانشگاه استنفورد به آمریکا رفت. این مهاجرت بیضایی دیرانجامترین اقامتش دور از ایران بوده. او در آمریکا نیز پُرکار بوده و غیر از تدریس، به
نوشتن و نمایش پرداختهاست.
بیضایی با نویسندگانی چون اکبر رادی و فیلمسازانی چون ناصر تقوایی و دیگرانی در دگرگونی نمایش و سینما در ایران نقش مهمّی داشته. در رأیگیری از
۵۵ منقّد سینمایی ایرانی به سال ۱۳۸۱ بیضایی با ۴۰ رأی برترین کارگردان تاریخ سینمای ایران شناخته شد. «باشو، غریبهی کوچک»، که همراهِ
«گوزنها» کارِ مسعود کیمیایی برترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شده، و «سگکشی»، که پرفروشترین فیلم سال ۱۳۸۰ ایران شد، دو تا از
برجستهترین فیلمهای بیضایی است. بعضی از مورّخان سینما سرآغاز فیلمسازیِ فیلمسازانی از نسل بیضایی و تقوایی و کیمیایی را سرآغاز فصل جدید
سینمای ایران دانستهاند که «موج نو» نامیدهاند؛ و فیلمهای دههٔ ۱۳۵۰ بیضایی مانند غریبه و مه و کلاغ را در این جریان سینمایی گنجانیدهاند. در تئاتر نیز
اغلب او را مهمترین نمایشنامهنویسِ تاریخ ادبیات فارسی گفتهاند که، با نمایشنامههایی چون هشتمین سفر سندباد و ندبه و نمایشهایی چون مرگ
یزدگرد و افرا و همراهِ نمایشنامهنویسانِ دیگری چون ساتم الغزاده و علی نصیریان و غلامحسین ساعدی و اکبر رادی، گونهٔ نمایشنامه را در زبان فارسی
استوار کرده و نمایش را به پایهای جدّیتر رسانید و سبب شد تا روزگار زرّینِ دهه ۱۳۴۰ در نمایش ایران به حصول پیوست. بیضایی تنها فیلمنامههای خود را
به فیلم درآورده و - به استثنای بانو آئویی و با وجود علاقه به نمایش کارهایی از شکسپیر و سهآمی موتوکیو و اکبر رادی - همواره نمایشنامههای خود را به
نمایش درآورده است. او تهیّهکننده و تدوینگر و طرّاح و کارگردان بیشتر کارهای نمایشیِ خود بوده. تأثیر بیضایی را بر هنر و اندیشه در ایران بزرگ
شمردهاند. لغتِ «بیضاییوار» برای وصفِ اندیشهها و شگردهای بیضایی در زبان فارسی پدید آمده است.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اشرف السادات مرتضایی (مرضیه)
عکس از "رضا دقتی"
-
.
.
.
.
به نام مرضیه و شبهای مهتاب سرزمین مان
نمی دانم چندسال پیش بود دقیقا که خبر شدم به پاریس آمده است. پیغامی فرستاده بود که دلش می خواهد هم ببینمش و هم از او عکاسی کنم.
می گفت که می دانم که پیر شده ام، اما پیری فقط در ظاهر است و در چین و چروک صورت.
راست می گفت. قلبش هنوز با آوایی حتی بلندتر و دورتر از خاک وطن شبهای مهتاب ایران زمین را می سرود.
قبل از آنکه عکاسی را شروع کنم مثل همیشه خواستم آوازی بخواند تا حالت و حس درونی هنرمند را در هنگام اجرای هنرش ببینم و آنچه را که در درون
آشفته و پرجوش هنرمند است، در خطوط صورتش به تصویر بکشم.
سپس عکسی از جوانی اش نشانم داد. نه برای آنکه مثل بسیاری نشان دهد که چهره ی دیگر داشته است، بلکه از این سو که گذشت زمان را در
تصویری واحد بیان کنم.
مرضیه و هزاران هنرمند ایران زمین، هزاره ها و قرن هاست که با آتش بانگ نای شان شعله ی این فرهنگ را در مقابل طوفان ها زنده نگه داشته اند و از
نسلی به نسلی سپرده اند.
آری، هجوم این طوفان سیه دل بر دل این سرزمین همه ی ما را می خواند تا دوباره هم ندا شویم و با یاد مرضیه راهی را ادامه دهیم تا بار دیگر سرود
عاشقانه ی شبهای مهتاب را آزادانه در سرزمینمان فریاد کنیم.
(رضا دقتی)
پی نوشت: رضا دقتی، فتوژورنالیست فرانسوی ایرانیتبار نشریه نشنال جئوگرافی است که در دنیا او را با نام رضا میشناسند.
رضا از ۱۴ سالگی عکاسی را خودآموز یادگرفتهاست.
وی همچنین از دانشگاه تهران فارغالتحصیل رشته معماری است.
.
.
.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
"تنها صداست که می ماند"
۸ دی، سالروزِ تولدِ فروغ فرخزاد
یادَش گرامی
-
.
.
.
.
به مناسبت ۸۴ اُمین زادروز فروغ فرخزاد
"فروغالزمان فرخزاد" معروف به "فروغ فرخزاد"، ظهر روز شنبه، ۱۵دیماه ۱۳۱۳ هجری خورشیدی در تهران، خیابان عینالدّوله (خیابان ایران فعلی)،کوچهٔ
مهدیه، از پدری تفرشی و مادری کاشانیتبار به دنیا آمد.
"پوران فرخزاد" خواهر بزرگتر "فروغ" چندی پیش اعلام کرد "فروغ" روز هشتم دی ماه متولد شده و از اهل تحقیق خواست تا این اشتباه را تصحیح کنند.
"فروغ" فرزند چهارم "توران وزیریتبار" و سرهنگ "محمد فرخزاد" است. از دیگر اعضای خانواده او میتوان برادر کوچکترش، "فریدون فرخزاد" و خواهر
بزرگترش، "پوران فرخزاد" را نام برد. "فروغ" با مجموعههای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» در قالب چهارپاره کار خود را آغاز کرد.
"فروغ" در سالهای ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی با "پرویز شاپور" طنزپرداز ایرانی که پسرخالهٔ مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید.
حاصل این ازدواج، یک پسر به نام "کامیار" (۲۹ خراد ۱۳۳۱–۲۵ تیر ۱۳۹۷) بود.
"فروغ" پیش از ازدواج با "شاپور"، با وی نامهنگاریهای عاشقانهای داشت. این نامهها به همراه نامههای "فروغ" در زمان ازدواج این دو و همچنین نامههای
وی به "شاپور" پس از جدایی از وی، بعدها توسط "کامیار شاپور" و "عمران صلاحی" در کتابی به نام «اولین تپشهای عاشقانهٔ قلبم» منتشر گردید.
پس از جدایی از "شاپور"، "فروغ فرخزاد"، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و
سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانهاش به سختی میگذشت، به تئاتر و اُپرا و موزه میرفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی،
فرانسه و آلمانی را آموخت.
سفرهای فروغ به اروپا و آشناییاش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینهای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد.
آشنایی با "ابراهیم گلستان" نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تغییر دیدگاههای اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در
فروغ شد. نامهٔ منتشر شدهٔ فروغ برای "ابراهیم گلستان" نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است.
در سال ۱۳۳۷ سینما توجه "فروغ" را جلب میکند؛ و در این مسیر با "ابراهیم گلستان" آشنا میشود و این آشنایی مسیر زندگی "فروغ" را تغییر میدهد.
این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم «خانه سیاه» است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز میسازند.
"فروغ" در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده اثر "لوئیجی پیراندلو" به کارگردانی "پری صابری" بازی چشمگیری از خود نشان
میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره "اوبر هاوزن" شده و باز در همان سال مجموعه
تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد.
"فروغ" در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر میکند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در "پزارو" شرکت میکند که تهیهکنندگان
سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد میدهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش میشوند. پس از این دوره، وی مجموعۀ «تولدی دیگر» را
منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گستردهای را برانگیخت؛ پس از آن مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر نمود.
"ابراهیم گلستان" در مصاحبهای با "سعید کمالی دهقان" از روزنامه گاردین در بهمن سال ۱۳۹۵ - پنجاه سال پس از درگذشت فروغ - گفت که رابطه او با
"فروغ" دو طرفه بودهاست. او دربارهٔ اینکه آیا "فروغ" تبدیل شده بود به یک عضو خانواده، گفت: «خانواده چیست؟ اصلاً خانواده معنی ندارد. [تبدیل شده بود
به] یک عضو شخصیت من.»
در میان سالهای ۱۳۴۲–۴۳ "فروغ" یکبار دست به خودکشی زد که یک جعبه قرص گاردنال را خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به
بیمارستان البرز برد.
"فروغ فرخزاد"، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی خودروی جیپ "ابراهیم گلستان"، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف
نکردن با اتومبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت.
روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امامزاده اسماعیل قلهک شستند و با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک
سپردند. "صادق چوبک"، "ابوالقاسم انجوی شیرازی"، "جلال آلاحمد"، "مهدی اخوانثالث"، "احمد شاملو"، "هوشنگ ابتهاج"، "سیاوش کسرایی"، "بهرام
بیضایی"، "نجف دریابندری"، "احمدرضا احمدی" و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند.
یاد و نامش گرامی
.
.
.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دهمِ دی ماه، خجسته زادروزِ ناصر چشم آذر
یادَش را گرامی می داریم
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یازدهم دی ماه، زادروز ایرج (حسین خواجه امیری)
با آرزوی تندرستی و بهروزی برای استاد
-
.
.
.
.
به مناسبتِ ۸۶ سالگی ایرج
"حسین خواجهامیری" در ۱۱ دی ۱۳۱۱ در شهر خالدآباد نطنز از توابع استان اصفهان در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد. پدربزرگش (حاج ملا میرزا) از
خوانندگان به نام زمان ناصرالدین شاه بود. پدرش (نعمت اله) که از صدایی خوش و رسا برخوردار بود و ردیف میدانست، مدتها او را تحت تعلیم خویش
قرار داد. حسین در همان زمان در مراسم تعزیهخوانی شرکت میکرد و نزد تعزیهخوانانی که ردیف و دستگاه میدانستند به یادگیری آواز پرداخت.
وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی به تهران رفت. شبی در یک مهمانی با "حمید وفادار" برادر "مجید وفادار" آهنگساز بزرگ آشنا شد، وفادار که در آن
مهمانی آواز تأثیرگذار ایرج را شنیده بود او را به استاد "ابوالحسن صبا" معرفی کرد. ایرج در سال ۱۳۲۶ به مکتب ابوالحسن صبا راه یافت و دو سال پیاپی در
حضور او دانستههای خویش را تکمیل کرد و به وسیلهٔ وی به ابراهیم خان منصوری که مسئولیت سرپرستی رادیو ایران را بر عهده داشت معرفی شد و
چون مورد تأیید صبا بود از او آزمونی گرفته نشد. از این تاریخ به بعد همکاری ایرج با ارکستر ابراهیم خان منصوری شروع شد و برنامههای متعددی را اجرا
کرد. وی پس از مدتی در سال ۱۳۲۹ در دانشکده افسری ارتش پذیرفته شد در آنجا نیز شبهای جمعه که آزادی داشته از ساعت ۷:۳۰ تا ۸ در برنامهٔ
ارتش شرکت و با ارکستر محمد بهارلو به اجرای برنامه میپرداخت. سال بعد (۱۳۳۰) اکبر گلپایگانی وجمشید مشایخی که هر دو از نام آوران و بزرگان هنر
ایران در زمینه موسیقی و سینما هستند نیز در دانشکده افسری پذیرفته میشوند و از همان تاریخ دوستی ایرج و گلپاشکل گرفته و تا الان ادامه دارد.
البته ایرج که نام اصلی او حسین است در آن زمان به خاطر محدودیتهای ارتش نمیتوانست از اسم اصلی خود در اجرای برنامههای هنری موسیقی
استفاده کند به همین دلیل نام مستعار (ایرج) را که در اصل نام برادرش بود برای خود برگزید و در این سالها یعنی از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۶ با ارکسترهای مختلف
از جمله ارکسترهای استادان ابراهیم خان منصوری، عبدالله جهانپناه؛ محمد بهارلو؛ نصرالله زرین پنجه؛ مهدی خالدی؛ جواد لشگری و بزرگ لشگری و… به
اجرای برنامه پرداخت. موفقیتهای ایرج ادامه داشت تا اینکه بالاخره در سال۱۳۳۶ به دعوت داوود پیرنیا بنیانگذار برنامه گلها به این برنامه وزین راه یافت و
در اولین همکاری خود با این برنامه برگ سبز ۴۳ را در مایهٔ شور-ابوعطا و با همکاریعلی تجویدی و فرهنگ شریف و امیر ناصر افتتاح خواند. از همان زمان
همکاریش با برنامه گلها ادامه یافت.
ایرج علاوه بر اجرای برنامههای مختلف رادیویی به اجرای ترانه و آواز برای فیلمهای فارسی همت گماشت و بازیگران زیادی از جمله محمدعلی فردین،
منوچهر وثوق، رضا بیک ایمانوردی و… به لبخوانی ترانههای وی میپرداختند. اولین فیلمی که ایرج در آن ترانه خواند، فیلم روزنهٔ امید به کارگردانی سردار
ساگر هندی و ترانهها از ساختههای جواد لشگری است.
ایرج در سال ۱۳۹۲ دو آهنگ جدید را با آهنگسازی عباس تجویدی، یار دیرینه اش خواند که هنوز منتشر نشدهاست.
او در طول سالها فعالیت در زمینهٔ موسیقی با هنرمندانی چون گوگوش، حمیرا و عهدیه و مهستی و هایده و پوران و شهین شبیری و رؤیا و الهه و … نیز
همکاریهایی داشتهاست.
و جدیدترین همکاری او با سالار عقیلی و نتیجه آن موزیک ویدیو آوا ایران میباشد.
.
.
.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چهاردهم دی ماه؛ ۷۴ اُمین زادروزِ بانو سیما بینا
-
.
.
.
.
به مناسبتِ میلادِ سیما بینا در ۱۴ دی ماه.
"سیما بینا" روز ۱۴ دی ۱۳۲۳ (برابر با ۴ ژانویه ۱۹۴۵) در جنوب استان خراسان به دنیا آمد.
پدرش احمد بینا شاعر و آهنگساز و مادرش پوراندخت ایران نژاد بانوی فرهیخته ای از اهالی کرمان بود.
سیما در کنار پدرش احمد بینا که استاد موسیقی سنتی و شاعر و آهنگساز ترانههای اولیه او بود، رشد کرد.
از سن ۹ سالگی خوانندگی را در رادیو ایران آغاز کرد. ردیف موسیقی ایرانی و تکنیکهای آوازی را نزد استادانی چون موسیخان معروفی و نصرالله
زرینپنجه فراگرفت.
سیما بینا پس از فارغالتحصیل شدن از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشتهٔ نقاشی در سال ۱۳۴۹ تحصیل موسیقی ایرانی و ردیف را نزد
عبدالله دوامی ادامه داد. او پس از سال ۱۳۵۷ در کنار تدریس موسیقی و آواز به پژوهش و گردآوری ترانههای محلی ایرانی و بازنویسی آهنگهای مردمی
و روستایی، بهویژه موسیقیهای محلی زادگاهش خراسان، پرداختهاست.
او با سفر به دورافتادهترین نواحی در سرتاسر این ناحیه توانستهاست مجموعهای از ترانهها و آهنگهای کمیاب و تقریباً فراموششده را جمعآوری کند. از
سال ۱۳۷۲ سیما بینا برای ارائهٔ گنجینهٔ یافتههایش در موسیقی محلی ایرانی به جشنوارههای موسیقی در کشورهای گوناگون دعوت شدهاست.
سیما بینا پس از پایان تحصیل با عزیزالله میتویی ازدواج کرد و ۲ فرزند پسر و دختر به دنیا آورد، اما زندگی مشترکشان به زودی پایان یافت. پسرش آرش
میتویی نیز به گیتار (در سبک راک) علاقهمند شد. سیما بینا سالها بعد با حسن زارع ازدواج کرد و گاهی در کلن به سر میبرد و به تهیه آوازهای محلی
مشغول است.
او نخستین زنی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ کلاس تعلیم آواز دایر کرد.
همچنین نخستین زنی بود که در تالار رودکی (وحدت) به اجرای کنسرت پرداخت. از سال ۱۹۹۳ میلادی تا به امروز به جشنوارههای جهانی دعوت شده و
موسیقی محلی ایران را به گوش علاقهمندان رساندهاست.
کتاب «لالاییهای ایران» حاصل سی سال پژوهش در سفرهای سیما بینا به شهرها وروستاهای مختلف و ملاقات با مادران پیر و جوان ایرانی است.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
به یادِ حشمت سنجری رهبرِ روزهایِ طلاییِ ارکسترِ سمفونیکِ تهران
چهاردهمِ دی ماه، مُصادف است با سالروزِ درگذشتِ او.
-
.
.
.
.
به یاد "حشمت سنجری" رهبر روزهای طلایی ارکسترِ سمفونیک تهران
"حشمت سنجری" یکی از تاثیرگدارترین هنرمندان عرصه موسیقی کلاسیک کشور بود که در طول فعالیت هنری خود ارکستر سمفونیک تهران را به بالاترین
سطح اجرایی خود رساند.
"سنجری" یکم فروردین سال ۱۲۹۶ در تهران و در خانواده ای موسیقیدان متولد شد. "حسین" پدر "حشمت" نوازنده چیره دست تار بود و مادر او نیز به
موسیقی سنتی ایران آشنایی داشت که همین امر فراگیری موسیقی در سنین خردسالی را برای حشمت به همراه آورد.
در نهایت این هنرمند نامی با راهنمایی پدر خود پس از گذراندن دوره ابتدایی، وارد هنرستان موسیقی شد و تحصیلات در این رشته را به صورت آکادمیک
پیگیری کرد. وی در ابتدا به نواختن ویلن ایرانی روی آورد و از محضر اساتیدی همچون "روح الله خالقی" و "ابوالحسن صبا" بهره جست.
پس از مدتی به نواختن ویلن به سبک کلاسیک جهانی روی آورد و نزد "سرژ خوتسیف" نوازنده و استاد ویلن برجسته آن زمان رفت و طرز نواختن ویلن به
شیوه غربی را از وی آموخت.
"سنجری" با اجرای پایان نامه موفق خود با ارکستر سمفونیک تهران، به عنوان نوازنده ویلن از هنرستان عالی موسیقی فارق التحصیل شد. همین اجرای
سطح بالا دلیلی شد تا "پرویز محمود" رهبر وقت ارکستر سمفونیک تهران برای نوازندگی ویلن وی را بپذیرد.
ممارست و تلاش، موجب پیشرفت "حشمت" در زمینه موسیقی و در نهایت یادگیری رهبری ارکستر شد، در این زمان سفرهای تحقیقاتی را به کشور
آمریکا برای یادگیری علوم رهبری ارکستر آغاز کرد، رهبری ارکسترهای بوستون و شیکاگو، تجربیات گران بهایی را در زمنیه رهبری برای او به ارمغان آورد.
وی برای تکمیل داشته های موسیقی خود به اروپا سفر کرد و در چند مرکز آکادمیک، رهبری ارکستر را به گونه عملی فرا گرفت که از مهمترین آنها می
توان به دیپلم رهبری ارکستر سمفونیک و اپرا و دیپلم آهنگسازی از آکادمی موسیقی وین اشاره کرد.
پس از گذراندن این دوره های آموزشی و کسب تجربه های ارزشمند، "حشمت" به تهران آمد و به عنوان رهبر دائم ارکستر سمفونیک تهران مشغول به کار
شد که تا اوایل دهه ۵۰ به طول انجامید.
در این زمان وی در بالا بردن سطح اجرایی این ارکستر تلاش بسیاری کرد، به طوری که ارکستر سمفونیک تهران به عنوان یکی از ارکسترهای سطح بالای
منطقه آسیا در جهان شناخته شد.
یکی دیگر از شاخصه های "حشمت سنجری"، در آهنگسازی نمایان شد. وی با استفاده از دستمایه های موسیقی ملی ایران، آثار قدرتمندی را برای
ارکستر سمفونیک تدوین کرد که از این میان می توان به سوئیت ایرانی اشاره کرد.
این سوئیت پنج قسمتی در عین حال که پایبند فرم های موسیقی کلاسیک بود، از ملودی ها و ریتم های موسیقی ایرانی بهره می برد که نهایت این اثر را
به یک قطعه پر مخاطب تبدیل کرد و نظر مثبت بیشتر کارشناسان وقت موسیقی کلاسیک را به همراه داشت.
نیایش یزدان، سرود دانشگاه، سرود قهرمانان آسیا، رنگارنگ و یک پوئم سمفونی از دیگر آثار ارزشمند این فعال موسیقی کلاسیک به شمار می رود که در
تمامی این قطعات، تمبر صوتی مخصوص به خود این آهنگساز به گوش می رسد.
وی در سال ۱۳۵۲ از سمت رهبری ارکستر سمفونیک تهران کناره گیری، و به عنوان مشاور وزیر فرهنگ آن زمان در امور موسیقی فعالیت خود را آغاز کرد.
پس از پیروزی انقلاب سنجری دوباره رهبری ارکستر را به عهده گرفت و ۱۰ سال در این سمت به کارش ادامه داد. گرچه ارکستر در طول این سال ها
فعالیت و برنامه های چندانی را به اجرا در نیاورد اما سنجری در حفظ و تداوم کار آن کوشید با وجودی که بسیاری از نوازندگان ارکستر پش ار انقلاب
مهاجرت کرده بودند ارکستر را حفظ کرد و برنامه هایی با نوازندگان باقیمانده و چند نوازنده جایگزین ادامه داد.
او تقریبا حدود ۱۲ سال رهبری ارکستر را در دست داشت و سرانجام در پاییز ۱۳۶۸ پس از اجرای کنسرتی به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرتضی حنانه
با ارکستر سمفونیک تهران برای همیشه خداحافظی کرد.
یکی از آشناترین و معروف ترین آثار سنجری تابلوی ایرانی یا سوئیت ایرانی است که بارها توسط خود او و رهبران دیگر ارکستر اجرا شده است.
وی در این یک دهه نیز در ارکستر سمفونیک شاگردان موفقی را تربیت کرد و در نهایت در ۱۴ دی سال ۱۳۷۳ در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
زنده یاد سنجری طی فعالیت خود نقش به سزایی در شکوفایی هنر علمی موسیقی در ایران ایفا کرد که شاید اگر تلاش بی دریغ وی نبود، ارکستر
سمفونیک تهران حیاتی کوتاه داشت و اکنون فضای موسیقی ایران از داشته غربی این هنر که قدمتی به اندازه چند قرن دارد، محروم می ماند.
یادش گرامی
.
.
.
-
1 فایل پیوست
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
بیژن سمندر پس از ۱۰ سال تحمل درد و رنج ناشی از بیماری، امروز ۱۷ دی ماه در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
او از سال ۱۳۸۷ به بیماری پارکینسون مبتلا شده بود.
"بیژن سمندر" سُراينده ترانه ی معروف «گل سنگم» با صدای هایده و ستار بود.
شعر معروف «شیرازو میگن نازه واسِی، آفتُو جِنگش» از سرودههای "بیژن سمندر" در وصف شیراز است.
یاد و نامَش گرامی