یک بازگشت با شکوه(sm50)
نمایش نسخه قابل چاپ
یک بازگشت با شکوه(sm50)
نری دعوا کنی باز (sm120)
کس نه دارد ذوق مستی . . . (sm50)
نمیدانم
چه میخواهم بگویم،
غَمی در استخوانم میگدازد ... (sm50)
من ، پسرِ ، کوه هایِ یخِ رویِ آسمونِ سیاره یِ قارچ هایِ سمی ام ،
ما اینجا خواب نمیبینم ، وقتی بیداریم ، قرنیه های گشاد ، مات و رنگی ان ... (sm50)(sm172)
...(sm50)
دلخسته ام از عالم دل بسته ام به ساقی
صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی... (sm81)
دل که به یک نگاه تو میلرزه ، میلرزه ، میلرزه ... (sm81)
آن یار کز او خانه ی ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود ... (sm50)(sm172)
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود ... (sm50)(sm172)