غمزه ی چشم آن مست ابرو کمان
برده دل از قرار من ناتوان ... (sm50)
نمایش نسخه قابل چاپ
غمزه ی چشم آن مست ابرو کمان
برده دل از قرار من ناتوان ... (sm50)
ای دل و دین من جان شیرین من ... (sm50)
امان ای دل ای دل
امان ای دل ای دل ای دل ... (sm50)
رفت و من از پی اش بی نشان میروم
دیده ام خون فشان پر فغان میروم
نام او بر زبان من خراب جهان
همچو تیری رها از کمان میروم
ای دل و دین من جان شیرین من ... (sm50)
بدر روی مه اش شد نشان رهم
چو قباری سیه آسمان میرود
آیت بی نشان آشکار نهان
تو ز من دور من جان فشان میروم
ای دل و دین من جان شیرین من ... (sm50)
دو تا دستام دو تا چاقوی بی دسته دو تا قفل بزرگ دست و پا بسته دو تا پارو دوتا پاروی بی قایق دو تا کشتی با ده تا لنگر خسته
شرمیست در نگاه ِمن ؛ اما هراس نه
کم صحبتم میان شما ، کم حواس نه
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی ، التماس نه
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری "فلک" زدهام ، آس و پاس نه
من میروم ، تو باز میآیی ، مسیر ِما
با هم موازی است ، ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه ... (sm50)
کاظم بهمنی ...
(sm27)
دوست نداشتم اینجا بگم ... خیلی حرفارو تو پیام گفتمنقل قول:
نوشته اصلی توسط MusicVA [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
ولی بازم حرف هست اگه همه رو بگم شاید اشکت دربیاد
به خاطر همینم نمیخوام بیشتر ازین جلو برم حال هر 2 مون بد میشه ..
تحملم زیاده ولی دیگه عمری نمونده (sm50)
ببخشید ترجیح میدم سکوت کنم ..
توام اگه حرفی داشتی همون جا بگو .. (sm127)
چه زود سنمون گذشت....
۲۷ سال ... به زودی ۳۷ سال و دیگه از چهل رد کنیم فقط اوقات میگذرونیم