در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه میروی ... (sm81)
نمایش نسخه قابل چاپ
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه میروی ... (sm81)
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد ما دهی همچو زمانه میروی ... (sm81)
دل داغ تو دارد ارنه بفروختمی
در دیده تویی وگرنه میدوختمی ... (sm81)
دل منزل توست ورنه روزی صد بار
در پیش تو چون سپند میسوختمی ... (sm81)
ای یاد غمت مونس تنهایی من
وی خاک درت سرمه ی بینایی من
مگذار که فاش گرددم در عالم
چون حسن تو حال سودایی من ... (sm81)
دل جای تو شد وگرنه پر خون کنمش
در دیده تو وگرنه جیحون کنمش
امید وصال توست جان را ورنه
از تن به هزار حیله بیرون کنمش ... (sm81)
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا بخوابش بینی
ای بی خبران چه جای خواب است مرا ... (sm81)
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
وین عالم بی اصل را چون ذره ها بر هم زند
عالم همه دریا شود دریا ز هیبت لا شود
آدم نماند و آدمی گر خویش با آدم زند ... (sm81)
دودی برآید از فلک نی خلق ماند نی ملک
زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند
بشکافت آن دم آسمان نی کــون ماند نی مکان
شوری در افتد در جهان وین سور بر ماتم زند ... (sm81)
چرا نمیمیریم (sm81)نقل قول:
نوشته اصلی توسط MrCrow [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]