(sm3)
نمایش نسخه قابل چاپ
(sm3)
با این نتیجه حذف میشه
قدم می زنم و با دستانم ، چشمانم را پوشانده ام
به روی بلوکی سیمانی ، سبز و سفید رنگ ،
تیره چشم طی می کنم مسیری موازی را ،
رو به خیال ، وهم ، سراب ، هیچ ...
می شنوم صدای ارابه ای با سواری بی سر ،
کنار می رود حجاب چشمانم ،
بادی می وزد از رعشه ی ارابه و سوار ،
سرم با باد همراه است
سرم با باد می رود
و من ز یاد خواهم برد ،
راهی که طی می کردم ،
دستی پرده ی حجابی ،
بر چشم عابرش گماشته بود ... (sm50)
Milik ...
دختر چادری،چادرتو بردار (sm172)
دقیقا الان ریاله (sm25)نقل قول:
نوشته اصلی توسط SaSan69 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
اینجور موقعا من میگم تو نمی تونی دسته رو بده من (sm59)
پاره ترین چِت ... (sm50)
ینی اگه هزار بار رعال و لگانس بردارم فک نکنم یبارم ببازم
چارتار - دریا کجاست (sm50)
زیزو حیا کن (sm25)