(sm167)
نمایش نسخه قابل چاپ
(sm167)
(sm89)
... ؛
بد نگویم به هوا، آب، زمین
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت ...(sm27)
مُردم از درد و به گوشِ تو
فغانم نرسید ... !
جان ز کف رفت و
به لب راز نهانم نرسید
گرچه افروختم و
سوختم و
دود شدم
شکوه از دست تو هرگز
به زبانم نرسید
شفیعی_کدکنی
دنیا خار کرد(sm220)
(sm2)
اص فه ا ن داره بارون میاد چه عجب(sm25)
(sm29)
(sm120)
چرا اصفهان اینجوری نوشتی اینجوری نوشتی که نفهمیم اصفهانی هستی (sm59)