(sm50)
نمایش نسخه قابل چاپ
(sm50)
از آسمون، خونه كه مي باره
پاييز ما پاييز خوبي نيست
ديوونه ايم با اينکه مي دونيم
ديوونه بودن چيز خوبي نيست
دلخوش به چي هستي؟ كدوم فردا؟
دنياي ما بدجور بي رحمه
حال تو رو هيشکي نمي دونه
حرف منو هيچ كس نمي فهمه
عمريه كه اسم اتاق ما
يا انفرادي يا كه تابوته
سيگارتو آهسته روشن كن
دنياي ما انبار باروته!
ميريم از اين زندون تكراري
زندون تازه اونور مرزه
تا صبح گريه مي كني هر شب
با شونه هات دنيام مي لرزه
مي ميري و درها به روت بسته س
مي ميرم و راه فراري نيست
اين شهرو مي بخشي و مي بخشم
از هيچ كس هيچ انتظاري نيست
از كوچه ها آهسته رد مي شم
خالی ِ از هر حسّ و احساسم
اونقد غريبه ن آدما، انگار
غير از تو هيچ كس رو نمي شناسم
عمريه كه اسم اتاق ما
يا انفرادي يا كه تابوته
هر روز با ترديد مي تابه
آزادي خورشيد، مشروطه!
هر كس كه حرف مهربوني زد
توو دستاي سردش تفنگي داشت
اين داستان تلخ نسلي بود
كه آرزوهاي قشنگي داشت
سید مهدی موسوی
مجسمه ای که از بخت بد قلب دارد(sm50)
(sm50)
هر یار اهل نیرنگ
هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر
موندم تو این قبیله (sm50)
(sm50)
گرم بودیم تو داغی الکل . . . (sm50)
نفهمیدم کی دلم سرد شده . . . (sm172)
(sm27)
(sm50)
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا میباردت از آسمان بر سر