○● چت روم بروبکس بارانی ™●○

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط harf [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

سلام سهندم
کاش روشن نکنیم
ولی خب می دونم کسی که خودش این کارُ می کنه نباید بگه نکن!
انگار لای انگشتای ما منتظر یه اتفاق خوبه! هی باید بیفته اون اتفاق که انگار قرار نیست برسه از راه!
چی بگم همه ش می شه کاش!
می خواستم باز یه چیزی بنویسم بذار با همین نقل بگم نه پست جداگونه

دیشب خواب ناصر چشم آذر عزیزم اون نازنینم رُ دیدم
انگار می خواست کلمه یی رُ بهم نشون بده که من باید اونُ برعکس بنویسم! اون کلمه رُ یادم نمیاد
ولی دقیق یادمه که ما توی مدرسه بودیم! حالا این قسمت جالبُ ببین، میز پشتی ی من داریوش جان اقبالی بود! بلند شده بود بهم بگه چه جوری اون کلمه یا شایدم اون نُت رُ بنویسم!
من شونه های ناصر جانم رُ بوسیدم! چه لذتی داشت توی خواب، من اون لذتُ چشیدم خدایم گواه!
عجیبه این روزا خواب دوست داشتنی هام رُ زیاد می بینم
پیش تر خواب حسن جان شماعی زاده که رفته بودم به خونه ش، یه خونه ی خیلی بزرگ که دریاچه هم داره!
باز پیش تر نه پیش تر نه، بعد از خواب حسن جان شماعی زاده خواب محمد شمس، عالی جناب خورشید جان رُ دیدم با همون هیکل تپل اِش!
داشت با من در مورد آهنگ و تنظیم حرف می زد! انگار می خواست به من یاد بده باید چی کار کنم!
معمولن میگن وقتی فکر کنی به کسی یا چیزی خوابش رُ می بینی ولی من فکر نمی کردم به این عزیزان شبایی که خوابشون رُ می دیدم
یه چیزی برام شده سؤال، سؤال خیلی بزرگ! همه ی این خواب ها بیش تر توی مدرسه س!
مثل خواب ایرج جنتی عطائی ی نازنینم که می بینم داره توی مدرسه یی که دوران ابتدایی اون جا بودم (دبستان جهاد) سخنرانی می کنه!
یا خواب شهیار جانم که کت و شلوار بی نظیری پوشیده جایی هست شبیه به دانشگاه!
عجیبه انگار ناخودآگاه من به دمبال یاد گرفتنه! به دمبال یاد گرفتن و یاد گرفتن و یاد گرفتن!
کاش همیشه خواب ببینم چقدر خوبه این جهان!
دیگه چی باید بگم سهندم داغ یا مست خواب هام شدم!
چیز دیگه یی به ذهنم نمیاد

روزت خوش سهندم

---

سلام بابک جان
منظور من سیگار مجازی بود تو دنیای حقیقی بیزارم ازش و زخم خورده ی این لعنتیم...
یه روز اینجا گفتم میخوام واقعا بکشم یه دوست گفت برو ج..تو بزن و دنبال این چیزا نباش منم به حرفش گوش کردم (sm120)

بابک منم زیاد از این خوابها میبینم قبلا یکی دو بار تعریف کردم. یه جورایی انگار واقعی هستن. راجبه مدرسه خصوصا ابتدایی عجیبه که هنوزم خواب اونجارو میبینم امروز از کنارش رد شدم درش باز بود داخلشو دیدم اصلا تغییر نکرده بود. هعی یادش بخیر...بابک من اکثرا تو خواب میخونم ای کاش صدایی که تو خواب دارم تو واقعیتم داشتم. الان یادم اومد یه بار تو خواب کنار ابی بودم تو یه کلبه ی ویلایی آهنگ درختو خوندم ابی تعریف کرد .خلاصه اینکه ما با خواب و رویاهامون زنده ایم.

(sm50)

(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(sm54)(s m54)(sm54)(sm54)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sahand.M [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]

سلام بابک جان
منظور من سیگار مجازی بود تو دنیای حقیقی بیزارم ازش و زخم خورده ی این لعنتیم...
یه روز اینجا گفتم میخوام واقعا بکشم یه دوست گفت برو ج..تو بزن و دنبال این چیزا نباش منم به حرفش گوش کردم (sm120)

بابک منم زیاد از این خوابها میبینم قبلا یکی دو بار تعریف کردم. یه جورایی انگار واقعی هستن. راجبه مدرسه خصوصا ابتدایی عجیبه که هنوزم خواب اونجارو میبینم امروز از کنارش رد شدم درش باز بود داخلشو دیدم اصلا تغییر نکرده بود. هعی یادش بخیر...بابک من اکثرا تو خواب میخونم ای کاش صدایی که تو خواب دارم تو واقعیتم داشتم. الان یادم اومد یه بار تو خواب کنار ابی بودم تو یه کلبه ی ویلایی آهنگ درختو خوندم ابی تعریف کرد .خلاصه اینکه ما با خواب و رویاهامون زنده ایم.

---

(sm41)(sm59)

ببار برایم ... (sm50)(sm172)

(sm50)

بابک (sm19)

تو که هزاران چشمه ی جوشان
پشتِ مردمک هایت پنهان کرده ای ... (sm50)

ببار برایم ... (sm172)

اشک هایت همان آب حیاتی ست ،
که خضر نوشید و هنوز در به در جاودانگی ست ... (sm50)