از بهترین کارهای وی در این دوران آلبوم «امان از...» با صدای داریوش اقبالی میباشد که آهنگسازی و تنظیم تمامی تمامی ترانه های این آلبوم که سروده ی شهیار قنبری بود، توسط او انجام گرفت. این آلبوم در سال ۱۹۹۲ میلادی(۱۳۷۱ خورشیدی) منتشر شد.
در واقع برای مدتی عبدی و داریوش و شهیار قنبری مثلث هنری متفاوتی را در عرصهٔ موسيقى پاپ ايرانى ایجاد کردند که به نوعی یادآور مثلث هنری «اسفندیار منفردزاده، فرهاد و شهیار قنبری» در نسل پیش از آنها بود.
عبدی یمینی از حدود سال ۷۷ یعنی در اواخر دهه ی ۹۰ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] را ترک کرده و به ایران بازگشت و به همکاری با خوانندگان جوان داخل کشور از جمله [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]، در زمینه تنظیم و آهنگسازی پرداخت.
البته برخی علت بازگشت یمینی به ایران در دهه ی نود را به دلیل مشکلات شخصی وی دانستهاند.امّا داریوش اقبالی که از دوستان نزدیک او به شمار میآید، علت این بازگشت را خستگی و دلزدگی او از فضای محافل هنری لس آنجلسی ذکر کردهاست.
اولین کار وی در ایران آهنگسازی و تنظیم چهار قطعه در آلبوم پل به خوانندگی محمد خاکپور بود که در سال ۷۸ منتشر شد . آلبوم «پل» از بهترین آثار منتشره یمینی در ایران بود
برای رهبری ارکستر و نوازندگی در [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] به ایروان ارمنستان دعوت شد، ولی در روز ۲۴ [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] سال ۱۳۸۸ هواپیمای [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] که در مسیر تهران – ایروان در پرواز بود، در حوالی قزوین سقوط کرد و تمامی مسافرین و خدمه و کادر پروازی در دم جان سپردند
داریوش اقبالی، چند روز بعد از مرگ عبدی یمینی دربارهٔ وی چنین گفت:
من با عبدی کارهای مشترک بسیاری داشتم. آلبوم «امان از» یکی از کارهای مشترکمان بود. سفرهای زیادی با هم داشتیم. در سفرهای دور و درازی که باهم داشتیم همواره میگفت که دلش نمیخواهد به هنگام مرگ به خاک بسپارندش. میگفت: «دلم میخواهد مرا بسوزانند.» او از محیط خارج از کشور آزردهخاطر بود. به همین دلیل کوچ کرد و رفت به ایران.... به یاد عبدی عزیز مراسمی در پاریس خواهیم داشت و من ترانههایش را خواهم خواند. با گل و شمعی و نوای پیانوئی، یادش را گرامی خواهیم داشت.
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
همچنین [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]، در مصاحبهای با [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] چنین گفت:
عبدی به باور من، داناترین موسیقیدانی است که من در همهٔ این سالها باهاش کار کردهام. عبدی تحصیلات عالی موسیقی داشت. در اتریش و انگلیس. یعنی عبدی یک موسیقی دان «تصادفی» نبود. عبدی همهٔ زندگیاش را وقف موسیقی کرده بود. حتی به خاطر موسیقی به خواستهٔ پدرش تن در نداد و راه موسیقی را ادامه داد. اما متأسفانه روز یکشنبه که به خواهرش تلفن کردم، خواهرش گفت حتی یک نفر از دوستان و همکاران عبدی هم به او تلفن نکرده تا مرگ عبدی را تسلیت بگوید. و این یک «تراژدی ایرانی» است. تاریخ به شکل غمانگیزی تکرار شده. واروژان بزرگ هم چنین سرنوشتی داشت. در مراسم خاکسپاری واروژان از بزرگان (نامداران) خبری نبود!...
عبدی یمینی ۳ مرداد در قطعه ۲۱۱ ردیف: ۴۱ شماره: ۱۰ بهشت زهرا تهران بدون حضور هیچ یک از اهالی هنر به خاک سپرده شد.