[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
نمایش نسخه قابل چاپ
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
سلام صادق جان ما خوبیم تو چطوری(sm19)نقل قول:
نوشته اصلی توسط sadegh1 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
(sm50)
یه چیزی بگید ...
خفه شو (sm50)
خوب می شی ...
سینه مالامال درد است ،
ای دَریغا مرهَمی
دل ز تنهایی به جان آمد ،
خدا را همدمی
چَشم آسایش کِه دارد ،
از سِپهر تیزرو
ساقیا جامی به من دِه ،
تا بیاسایَم دَمی
زیرکی را گفتم این احوال بین ،
خندید و گفت
صَعب روزی بوالعَجب کاری ،
پَریشان عالمی
آدمی در عالَم خاکی نمی آید به دَست ،
عالَمی دیگر بِباید ساخت و از نو آدمی
اهل کام و ناز را در کوی رِندی راه نیست ،
رَه رُوی باید ، جهان سوزی ،
نه خامی بی غَمی
در طَریقِ عشقبازی ،
اَمن و آسایش بَلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهَد مرهمی
گِریه یِ حافظ چِه سَنجَد ،
پیشِ استِغنایِ عشق ،
کاَندَر این طوفان نماید ،
هفت دریا شبنَمی ... (sm50)
بُگذار که بر شاخه ی این صبحِ دلاویز ،
بنشینم و از عشق سرودی بِسُرایَم
آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سَبک بال ،
پَر گیرم از این بام و به سوی تو بیایَم
خورشید از آن دور ، از آن قله ی پر برق ،
آغوش کُند باز ، همه مِهر ، همه ناز
سیمرغ طلایی پر و بالی ست که ، چون من ،
از لانه بُرون آمده ، دارد سَر پَرواز
پرواز به آنجا که نِشاط است و امید ست ،
پرواز به آنجا که سُرود است و سُرور ست
آنجا که ، سراپای تو ، در روشنیِ صبح ،
رویای شرابی ست که در جامِ بُلور است
آنجا که سَحر ، گونه گُلگون تو در خواب ،
از بوسه خورشید ، چو برگ گُل ناز است
آنجا که من از روزَن هر اَختر شَبگرد ،
چَشمم به تماشا و تَمنای باز است ... (sm50)
من نیز چو خورشید ،
دِلم زنده به عشق است ،
راهِ دل خود را ،
نتوانم که نپویم
هر صبح در آینه ی جادویی خورشید ،
چون می نِگَرم ، او همه من ، من همه اویَم ... (sm50)
او ،
روشنی و گرمی بازار وجود است ،
در سینه ی من نیز ،
دلی گرم تر از اوست
او یک سَر آسوده به بالین نَنهادَست ،
من نیز به سر می دَوَم اَندَر طَلب دوست ... (sm50)