(sm79)کیوسک
نمایش نسخه قابل چاپ
(sm79)کیوسک
من موندم چجوری رو این ملودی گذاشته ؟!
«حسین پناهی» (شاعر، بازیگر، نمایش نامه نویس و...) در تاریخ 14 مرداد 1383 در تهران درگذشت.
روایت «یغما گلرویی» از درگذشت وی با واکنش های متعددی در جامعه خبری کشور رو به رو شد تا این معمای تاریخی برای همیشه در قلب تاریخ هنر ایران باقی بماند.
گلرویی در یادداشتی در این باره نوشته بود: « تیغهای ریشتراشی را بستهای میفروختند و تو با سماجت تنها یک دانه تیغ میخواستی. نه من دلیلش را دانستم، نه بقال مات مانده ی خیابان جهانآرا که اگر تو را نمیشناخت بدون شک هردوی ما را از دکانش بیرون میکرد! من که همیشه ریش داشتم و بینیازِ تیغ بودم و جایی برای پادرمیانی کردنم برای خریدن بستهی تیغها نبود و تو مثل همیشه از خر شیطان پایین نمیآمدی! بالاخره بقال نگونبخت تسلیم شد و بستهی تیغها را گشود و یک دانه تیغ به قوارهی یک بلیط اتوبوس را کفِ دست تو گذاشت. آن را لای برگهای کتابت گذاشتی و لبخند زدی! لبخندی به تلخی اسمرینفِ در آبی... آن شب تا مقابل در خانهات با تو آمدم. به رسم همیشهی وداعهامان به آغوش کشیدم آن تن نحیف شکننده را که به شیشهای میمانست که غولی را در خود پنهان دارد... و این آخرین دیدار ما بود! دو روز بعد در میانهی یک مهمانی بودم که گوشی همراهم زنگ خورد و برای آخرین بار صدایت را شنیدم. همان صدای صمیمی و محجوب را که جای حرف زدن زمزمه میکرد و من کلمات را در غوغای صدای موزیک و رقص مهمانها نمیشنیدم. گفتم فرصت بده به اتاقی بروم تا بشنوم چه میگویی و تو به اصرار گفتی کار مهمی نداری و میخواستی حالی بپرسی و موضوع کوچکی هست که بعد به من خواهی گفت و خداحافظی کردی... هرگز نفهمیدم آن موضوع کوچک چه بود چون تو دیگر مشغول مردنت شده بودی.... دیگر صدای تو را نشنیدم! حسین جان پناهی... چرا که دیگر گوشی را برنمیداشتی! فردایش تو در آن خانهی کوچک خیابان جهانآرا، سرگرم گشودن رگهایت بودی! با تیغی که با هم از بقالی آن خیابان خریده بودیم و تو آن را لای برگهای کتابت گذاشته بودی. با لبخندی به تلخی اسمرینفِ در آبی....».
انتشار این یادداشت از «یغما گلرویی» با واکنش تند اعضای خانواده این هنرمند رو به رو شد و خانواده پناهی به شدت با رد این مسائل، ایست قلبی را باعث و دلیل فوت این هنرمند اعلام کردند.
ای بابا باز ریده که سرعت اه
منو دیدی (sm70)نقل قول:
نوشته اصلی توسط A M I R [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
گفتوگوی زهره زمانی(شاعر و ترانه سرا) با آنا پناهی (دختر حسین پناهی) به مناسبت سالگرد درگذشت این هنرمند
نقطهچینهای زندگی حسین پناهی
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
لبت نشانی در خال برد بالا دما را
به سان طفل خردسال ندانم این بها را
به هر موجی در آمد حکایتش سر آمد
به خشمی دگر آمد نبرد از دل ثنا را
نده جامی بدستم نخورده من که مستم
چو پیمان بشکستم شراب شوم غبا را
من غرق بویت شوم فدای رویت شوم
فنا به خویت شوم به یاد برم وفا را
(sm74)
شهره و لیلا فروهر سوار بر خر (sm2)
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یادگارم چند حرفی روی سنگ
باد و باران و زمان و هاله ای
سبزه می روید به روی خاک من
می چرد بابونه را بزغاله ای ...
(sm81)هنوز دان نشده