دست پیش رو میگیره (sm2)
نمایش نسخه قابل چاپ
دست پیش رو میگیره (sm2)
دقیقاً (sm2)
البته منظورم با میلاد بود (sm2)
تنگ غروب آن دم وقتی که میرفتم ،
تو گریه میکردی
آهسته آهسته ... (sm50)
ینی ببین شعر هم نمیتونه عظمت بابا اسی رو بیان کنه (sm2)
از خواری شاگرد و ز فخر استادنقل قول:
نوشته اصلی توسط ehsan1361 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
صد چاک به جیب هستیم پیش افتادز استاد بگشوم آمد اینحرف آزاد
فریاد زدانش و ز نادانی داد ...
همان بابا اسی ِ شجاع نترس و غیور که در مقابل دژخیمان زورگویان به تنهایی ایستاد و جانفشانی کرد (sm2)همان بابا اسی که به تنهایی در مقابل طوفان های زمان ایستاد و دم بر نیاورد (sm2)
بله او بابا اسی است مرد روزهای سخت (sm2)
من که نفهمیدم ولی منظورم شعر بقیه بود (sm2)نقل قول:
نوشته اصلی توسط Milik [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
میگم که کاشی شاه بودینقل قول:
نوشته اصلی توسط ehsan1361 [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
شاه تو قصه ها بودی (sm2)
به فکر چاره ای واسه تموم آدما بودمنقل قول:
نوشته اصلی توسط Milik [فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
رو پشت بوم خونه ها تموم و گل میکاشتم
خونه فقیر و دارا ناودون طلا میذاشتم ناودون طلا میذاشتم
از کجا بیارم اینهمه طلا (sm2)