-
به تو مي انديشم
اي سراپا همه خوبي
تک و تنها به تو مي انديشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو ميانديشم
تو بدان اين را تنها تو بدان
تو بيا
تو بمان با من تنها تو بمان
جاي مهتاب به تاريکي شبها تو بتاب
من فداي تو به جاي همه گلها تو بخند
اينک اين من که به پاي تو درافتاده ام باز
ريسماني کن از آن موي دراز
تو بگير
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستي تو بجوش
من همين يک نفس از جرعه جانم باقي است
آخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش
فريدون مشيري
-
تو که دلشوره ميگيري يه دنيا زير و رو ميشه
نه با آدم نه با حوا جهان با تو شروع ميشه
-
خدايا سرنوشتمو انقدر قشنگ بنويس
که مادرم از ته دل بخنده
-
-
-
نگاه کن که شبي وقتِ خواب، خواهم مُرد
غريب و بي کس و با اضطراب، خواهم مرد
سوأل هاي زيادي است در سَرَم، اما
شبيه متهمي، بي جواب، خواهم مرد
و بعد مثل غزل هاي نيمه کاره ي خود
و در برابرِ مُشتي عذاب، خواهم مرد
شبيه مرگ پلنگي به زير مهتاب و
شبيه رقصِ تني بر طناب، خواهم مرد
شبيه حضرت آدم، چقدر تنهايم!!
بدونِ حُور و بهشت و ثواب، خواهم مرد
غروب لحظه ي خوبي براي مُردن نيست
ميانِ خَلقِ دو تا بيتِ ناب، خواهم مرد
تمام ثانيه ها را شمرده ام تا مرگ…
براي کُشتن خود، بي خشاب، خواهم مرد
هميشه مصرع آخِر، هوا کمي سرد است
شبيه کوه يخي، رويِ آب، خواهم مرد
اگرچه آخِر اين داستان، غم انگيز است
دُرُست مثل خودم، بي نقاب، خواهم مرد
اميروحيدي
-
به حرمت نان و نمکى که با هم خورديم
نان را تو ببر
که راهت بلند است
و طاقتت کوتاه
نمک را بگذار براي من
مي خواهم
اين زخم
تا هميشه تازه بماند.
شمس لنگرودي
-
از هر چه بوي سيب سرم گيج مي رود.....
ديگر بس است وسوسه...
آدم نميشوم...
-
اگر تمام ستاره هاي آسمان را
به شب من بياوري
اين تاريکي، روشن نخواهد شد!!
براي من
تنها چشمان تو کافي ست!!
-
چی چرت میگین!؟ چرتمون پاره شد!(sm77)